زندگی روی در یخچال

تماشای زندگی یک مادر و دختر نوجوانش از روی در یخچال

معصومه فراهانی
آموزگار

کتاب‌های نوجوان گستره موضوعی وسیعی دارند، انگار برای هر موضوعی که ممکن است یک نوجوان روزی با آن مواجه شود یک کتاب نوجوان داریم، از موضوعات رایج‌تر مثل دوستی‌ها و دشمنی‌ها و قلدری‌ها در مدرسه، مهاجرت، جدایی والدین تا موضوعاتی خاص‌تر، مثل یک اختلال روان شناختی نادر شبیه به اختلال ذخیره‌سازی که اسمش ممکن است برای روان‌شناسی نخوانده‌ها ناآشنا به‌نظر برسد.
داستان کتاب «زندگی روی در یخچال» هم به یکی از مسائلی می‌پردازد که یک نوجوان ممکن است روزی در زندگی با آن روبه‌رو شود: مبتلا شدن مادر خانواده به سرطان و از دست دادن او.
در کتاب «زندگی روی در یخچال» ما شاهد روزهای زندگی یک مادر و دختر نوجوانش هستیم، روزهایی که از پیش از تشخیص سرطان مادر آغاز می‌شود و تا روزهای بعد از فوت او ادامه پیدا می‌کند.
رابطه این مادر و دختر، رابطه پیچیده‌ای است، مادر پزشک متخصص زنان است و شیفت‌های طولانی دارد و دختر وقتی از مدرسه برمی‌گردد مادر معمولاً در خانه نیست یا دیر می‌آید، مسئولیت درست کردن غذا با دختر است و خیلی از خریدها را هم او انجام می‌دهد، مادر و دختر زمان کمی را برای با هم بودن دارند و برای همین بیشتر به واسطه یادداشت‌هایی که روی در یخچال نصب می‌شود با هم گفت‌و‌گو می‌کنند.
این کتاب فرمی متفاوت با فرم بسیاری از کتاب‌های نوجوان دارد، ما در این کتاب فقط شاهد یادداشت‌های مادر و دختر روی در یخچال هستیم. گاهی این یادداشت‌ها تبدیل به یک نامه طولانی می‌شود و گاهی در حد یک جمله خبری و امری می‌ماند، گاهی فقط یک لیست خرید است و گاهی یک نقاشی. ما با یادداشت‌های روی در یخچال این خانه با قصه همراه می‌شویم، قهر و آشتی بین مادر و دختر را می‌بینیم، می‌خندیم، تعجب می‌کنیم، آرزو می‌کنیم کلید را جا نگذارند یا وقت بیشتری برای با هم بودن داشته باشند و....
یکی از نکات قابل توجه در این کتاب پرداختن به موضوع سرطان‌های رایج زنان است که مخاطب نوجوان را نسبت به این مسأله، شناخت و تشخیص زودهنگام آن هوشیارتر می‌کند.
نکته قابل ستایش دیگر در کتاب این است که با وجود اینکه کتاب از چند یادداشت روی در یخچال تشکیل شده‌ است اما شخصیت‌پردازی خوبی از دل آن درآمده و داستان اوج و فرود محسوسی دارد.
این کتاب به‌خاطر فرم نگارش متفاوتی که دارد به سرعت خوانده می‌شود و گزینه خوبی برای خواندن در روزهای شلوغ یا بی‌حوصله است، از این گذشته خواندن یک کتاب با یک فرم جدید، مثل خوردن یک غذای جدید، مثل یک ماجراجویی می‌ماند!