استفاده هوشمندانه از راوی نوجوان برای بیان حقایق مبارزه

نمایی از مردم لیبی در حکومت قذافی

فاطمه‌السادات شه‌روش
نویسنده

در کتاب‌ها بار اول زمانی با قذاقی آشنا شدم که در «خط مقدم»، ماجرای دریافت سلاح از لیبی را خواندم. بعدها هم در پادکست رخ از چگونگی به حکومت رسیدن وی به شناختی نسبی رسیدم؛ اما «در کشور مردان» اولین مواجهه جدی داستانی من با قذافی و مردم لیبی بود.
این کتاب رمانی است ۲۷۲ صفحه‌ای از زبان پسری به نام سلیمان که هشام مطر آن را نوشته. اگرچه شروع کشدار ماجرا چندان جذاب نیست، با اندکی فرصت‌دادن به نویسنده، کشمکش‌ها شروع می‌شوند و ما را می‌برند به دل ماجرای کوشش مردم برای سرنگونی قذافی. سلیمانِ 9 ساله در خانواده‌ای زندگی می‌کند که سودایش انقلاب علیه حکومت قذافی است و مادری دارد مخالف با فعالیت‌های همسرش. او در درون خود با سؤال‌هایی بی‌پایان روبه رو است و هم نمی‌تواند علت رفتار مرموز اطرافیانش را درک کند.
در کتاب خیلی محدود به‌طور مستقیم به نام قذافی اشاره شده؛ اما سایه‌اش بر تمام فضای داستان حس می‌شود. در قسمتی از کتاب، نویسنده این‌گونه قدرت بی‌انتهای رهبر کشورش را بیان می‌کند:
«شنیده بودم که قائد کلیدی در اتاق نشیمن خود کنار دستگاه گیرنده‌اش دارد و هر وقت چیزی را می‌دید که خوشش نمی‌آمد، آن گلها را روی صفحه می‌انداخت. نشستم و گلها را تماشا کردم به امید آنکه اوستا رشید دوباره برگردد.»
تلاش نیروهای مخفی مردمی برای آگاهی‌بخشی جامعه با تولید و تکثیر شب‌نامه‌ها در زمانه‌ای که نیروهای قذافی همچون موشی در دیوار همه خانه‌ها لانه کرده‌اند، یادآور فعالیت جوانان ایرانی زمان قبل از انقلاب اسلامی و درگیری‌هایشان با نیروهای ساواک است.
نویسنده که خود در نیویورک به دنیا آمده و فقط چند سال در لیبی زندگی کرده، بسیار دقیق و زیبا و با توصیفات خلاقانه وطنش را به تصویر کشیده:
«مامان کاپوچینو سفارش می‌داد و جرعه‌جرعه می‌نوشید، دریا را تماشا می‌کرد و در برابر افق پلک می‌زد. در روزهایی صاف می‌شد جزیره مالت را دید که مثل بیسکوئیت بزرگی در دریا شناور بود.»
نکته دیگر اینکه هرچند لیبی به‌عنوان کشوری با مردم مسلمان شناخته می‌شود، بجز معدود بارهایی که سلیمان به نمازخواندن پدرش اشاره می‌کند، در کلِ داستان نمادی از زندگی اسلامی در لیبی وجود ندارد. سؤالی که مطرح می‌شود، این است که آیا در واقعیت هم زندگی در لیبی به همین منوال جریان دارد یا نگاه نویسنده به هموطنانش این‌چنین است.
در پایان، توصیه می‌کنم این کتاب را کسانی بخوانند که می‌خواهند با حال‌وهوای مردم لیبی آشنا شوند و در زمینه تلاش‌های نافرجام‌شان برای به پایان‌رساندن سلطه قذافی بیشتر بدانند.