سفر به جهان شعر و قصه‌ها همراه با مکتب‌های ادبی

سفری به دوره رئالیست‌ها و معرفی چهار رمان معروف در این مکتب

ریحانه میرحسینی
کارشناس ارشد ادبیات

 

 

در این قسمت با یکی دیگر از مکتب‌های بزرگ ادبی آشنا می‌شوید. رئالیسم مکتبی است که نویسندگان بسیاری به آن علاقه نشان داده و آثار فراوانی را نوشته‌اند. در اینجا شما ابتدا با این مکتب آشنا شده و بعد به چهار رمان معروف رئالیستی اشاره‌‌ای خواهیم داشت.
رئالیسم چیست؟ حرف حسابشان چه بود؟
وظیفه نویسنده پرداختن به چیزی است که به آن عینیت و واقعیت می‌‌گویند، حرف اصلی رئالیست‌ها همین است! رئالیست‌ها به جهان و پدیده‌‌ها به دقت نگاه می‌‌کردند و آنچه را در محیط پیرامونشان بود روایت می‌‌کردند. رئالیسم عصر اوج رمان ‌نویسی و پستی شعر است و آنها معتقد بودند که واقعیتی که در رمانتیسم مطرح می‌‌شود سطحی و زودگذر است. این مکتب جنبشی علیه رمانتیسم بود به این صورت که آنها زندگی را پرماجرا و اغراق‌‌آمیز نشان می‌‌دهند ولی رئالیست‌‌ها سعی می‌‌کردند زندگی را آن‌طور که واقعاً هست با تمامی زشتی‌‌ها و زیبایی‌‌ها به تصویر بکشند.
رئالیسم، اصول و قواعد
چون رمان‌‌نویسی در رئالیست‌‌ها بیشتر مورد استقبال واقع شد در نتیجه اصولی مثل استفاده از راوی سوم شخص، توجه به حوادث کوچک و برجسته کردن آ‌نها، شرح دقیق جزئیات، واقعیت‌‌ها و استفاده از قهرمان‌‌هایی که از مردم کوچه و بازار هستند رواج پیدا کرد و افراد عادی شخصیت‌‌های اصلی داستان‌‌ها شدند. همچنین رئالیست‌‌ها معتقد بودند که موضوع اثر هرچیزی می‌‌تواند باشد و چه بسا اهمیت آن به مراتب از عشق بیشتر باشد که رمانتیک‌‌ها به آن می‌‌پرداختند.
بزرگان رئالیسم ادبی در ایران
تا دلتان بخواهد در ایران نویسنده رئالیست و آثار رئالیستی بسیار داریم. از معروف‌ترین نویسندگان می‌توان به محمود دولت‌‌آبادی، بزرگ علوی، جلال آل‌احمد، صادق هدایت و محمد‌علی جمال‌زاده اشاره کنیم که آثار بسیاری در این مکتب نوشته‌‌اند.
بابای معنوی رئالیست‌ها کیست؟
کسی نیست جز گوستاو فلوبر. شاهکار او در این مکتب رمان مادام بوواری است که کتاب معروف رئالیست‌‌ها شمرده شده و موضوع آن درباره آدم‌های معمولی است. ماجرا در دو روستای کوچک در فرانسه رخ می‌‌دهد و قهرمانان آن آدم‌های طبیعی و عادی هستند. داستان کم‌ وبیش ساده است و هیچ چیز خیالی در آن دیده نمی‌‌شود. فلوبر داستان را کاملاً عینی روایت می‌کند و تصویر واقعی از رویدادها، شخصیت‌ها و گفت ‌وگوها به نمایش می‌گذارد.
یادداشت‌های زیرزمینی و داستایفسکی
همگی با داستایفسکی آشنایی دارید و سبک داستان‌‌های او را با استدلال‌‌های قوی و شخصیت‌‌های منحصربه فردی که در عین سادگی خلق می‌‌کند می‌‌شناسید. در داستان‌‌های او هیچ چیز غیرممکنی رخ نمی‌‌دهد و همه ماجراها در فضایی خاص اتفاق می‌افتد. یادداشت‌های زیرزمینی در سال 1864 نوشته شد و مقدمه‌‌ای برای خلق رمان‌‌های بزرگ دیگری مثل جنایت و مکافات، ابله و برادران کارامازوف است. این رمان در زمان خودش به‌دلیل اینکه درست فهمیده و درک نشد فروش خوبی نداشت ولی پس از گذشت چندین سال به شهرت بالایی دست یافت. یادداشت‌‌های زیرزمینی به دو قسمت تقسیم می‌‌شود که بخش اول زیرزمین نامیده شده و اعترافات مردی است که به ما می‌‌گوید آدمی بدذات است و دوست دارد شبیه یک موش زندگی کند و بخش دوم درباره روابط بین این مرد با زنی به اسم لیزا است.
مارک و هاک، یک ترکیب امریکایی
مارک تواین را آغازگر رئالیسم در امریکا می‌‌دانند. یکی از اثرهای معروف او ماجراهای هاکلبری‌فین است که بسیاری از منتقدان از آن به‌عنوان برترین اثر تواین یاد می‌‌کنند و ارنست همینگوی درباره این رمان می‌‌گوید ادبیات جدید امریکا حاصل کتاب هاکلبری‌فین است، قبل از آن چیزی نداشتیم و بعد از آن هم اثری به آن اهمیت به وجود نیامد. در ماجراهای هاکلبری‌فین شخصیتی بومی یعنی موش دوازده ساله رودخانه‌ای داستان را به زبان خودش می‌‌گوید و در کتاب قبلی تواین یعنی ماجراهای تام سایر هم حضور داشته و برخی هاکلبری‌فین را جلد دوم تام سایر می‌دانند. حتی راوی داستان که هاک نام دارد در اول کتاب می‌‌گوید اگر کتابی به اسم ماجراهای تام سایر را نخوانده باشید از من چیزی نمی‌‌دانید و خواننده تمام حوادث رمان را از دریچه چشم این شخصیت می‌‌بیند و توسط او ارزیابی می‌‌کند.
جای خالی سلوچ و دولت‌آبادی
این رمان نخستین اثر محمود دولت‌‌آبادی است که به‌عنوان یکی از واقع‌گراترین رمان‌‌های معاصر فارسی محسوب می‌‌شود و در آن اوضاع اجتماعی، فرهنگی و سیاسی عصر نویسنده نشان داده شده است. در این داستان دولت‌‌آبادی بخوبی توانسته است فقر مردم روستاها و وابستگی آنها به زمین و آب و مبارزه آنها برای ادامه زندگی را به تصویر بکشد. فقر و انتقاد اجتماعی از وجوه رئالیسم است که همواره در داستان بدان اشاره شده و نویسنده واقعیت‌‌ها را هرچند تلخ نمایش می‌دهد. دولت‌‌آبادی در رمان جای خالی سلوچ نسبت به موقعیت اجتماعی زنان ایرانی احساس همدردی کرده و شرایط سخت و خشونت‌‌هایی را که علیه زنان و دختران بوده است  به وضوح بیان می‌‌کند.