فروغی بسطامی کیست؟

شاعری که در غزل‌­سرایی استاد بود

ریحانه میرحسینی
کارشناس ارشد ادبیات
آقای میرزاعباس فروغی فرزند آقاموسی بسطامی که در سال 1213 هجری در عتبات به دنیا آمد، فروغی بسطامی شاعر مشهور ما است که متأسفانه در سن 16 سالگی شانس از او روی­گردان شده و پدرش را از دست می‌­دهد و مجبوراً همراه مادرش به ایران می­‌آید و در ساری در خانه عموی خود اقامت می­‌کند و توسط همین عمویش بود که به فتحعلی شاه معرفی می­‌شود و غزل­‌هایی که می‌­سراید به مذاق شاه کشور خوش می­‌آید. میرزاعباس اوایل بیسواد بود ولی کم نیاورد و با تلاش و کوشش خواندن و نوشتن می­‌آموزد ولی فکر نکنید که همین‌جا تمام می­‌شود نه، او در نتیجه این تلاش‌­ها و آشنایی با سعدی و حافظ به شعر و شاعری می‌­پردازد و خودش را مسکین تخلص می­‌کند. او چون بعد از مدتی خدمت شجاع‌السلطنه رسید به نام فروغ الدوله یکی از فرزندان او فروغی تخلص کرد و سرانجام به دیار خودش برگشت و در احوال و آثار عرفایی مثل بایزید و حلاج غرق گشته و گوشه‌نشین شد و حتی به قدری محبوبیت کسب کرده بود که ناصرالدین شاه هم عاشق او گشت و هر وقت غزلی می‌گفت برای فروغی می­‌خواند ولی روزگار عمر خوشی‌‌هایش را کم کرد، بیمار شد و در سن شصت سالگی درگذشت. میرزاعباس کم کار بود و تنها از او یک دیوان که نزدیک به 3500 بیت دارد به چاپ رسیده است و چه حیف که از قلم شیوا و روان او کمتر بهره می­‌بریم. سبک شعر فروغی زیبا و مختص خود او است البته خیال نکنید که نوآوری و ابتکاری در شعر فارسی وارد کرده، نه، بلکه آن سوز و گدازی که در شعرهایش می‌­آورد باعث شده در شاعری مقام و شهرتی کسب کند. فروغی بسطامی بسیار زیبا شعر می­‌گفت و یکی از بهترین غزل‌سرایان دوره اخیر است. یک نمونه از شعر معروف او که سراسر احساس در آن موج می‌­زند را در همین‌جا می­‌خوانید که پیشنهاد می‌­شود کامل آن را اصلاً و ابداً از دست ندهید.
کی رفته­‌ای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بوده‌­ای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکرده‌­ای که شوم طالب حضور
پنهان نگشته­‌ای که هویدا کنم تو را