مهدی سلیماننژاد
طنزپرداز
هزینهی خدمت
آنقدر عاشق خدمت بود که چند میلیارد هزینهی گاو و گوسفند و برنج شام دادنهایش شد.
حسرت خدمت
معلم به کلاس آمد و مانند هرروز خوشحال نبود و گفت: من برای رای آوردن فلان نامزد انتخابات مجلس تلاش کردم اما دیگران را رئیس مدارس میکند.
تداوم خدمت
مطالبهگری دانشجویان سبب شد شخصی که اشتباهی رئیس دانشگاه شده بود عزل شود. رئیس معزول گفت: ببینید من همیشه رئیسم. اینجا نباشد آنجا.
مزایای خدمت
جمعهها با خودروی اداری به تفریح و عروسی و ختم و خرید میرفت و ظهر با همان خودرو، خودش را به نماز جمعه میرساند و میگفت: من هرگز نماز جمعه را ترک نمیکنم.
اعتقاد خدمت
فرمانداری مورد نقد رسانهای قرار گرفت و با اشاره به قرآن روی میز کارش گفت: من هرروز اول صبح، قبل از شروع کار، یکصفحه قرآن میخوانم.
دلباختهی خدمت
سرپرست فرمانداری گفت: برای تحول آمدهام. مسئولیت بالاتری گرفت و رفت.
تدبیر خدمت
گفت فلانی مسئول کمیتهی کارخانهداران ستاد انتخاباتی فلانی شد. گفتم کارش چیست؟ گفت پول ستاد را میدهد.
شیرینی خدمت
گفت خیری تمام پول ستاد انتخاباتی فلانی را داده و گفته است: برای رضای خداوند کمک کردم و هیچ چشمداشتی ندارم فقط وقتی رای آوردی من را فراموش نکن.