نقیضه ضرب المثل (4)

حوض نساخته قورباغه پیدا شد

فروغ زال
طنزپرداز

فصل خشکی داشت فرامی‌رسید و حیوانات می‌خواستند حوضی در جنگل بسازند تا آب ذخیره کنند. سُم به پنجه و بال همدیگر دادند و شروع کردند. یکی توی منقارش آب می‌آورد و یکی روی کمرش سنگ و یکی توی دستش گِل. هر کس در جنب‌وجوشی بود و کار و کمکی تا حوض زودتر ساخته شود.
گروهی از حیوانات هم زیر سایه دیوار نیمه‌کاره حوض لم‌داده و آب نارگیل می‌خوردند و از اینکه چرا حوض این شکلی ساخته‌شده و چرا زودتر تمام نمی‌شود و اصلاً حوض برای چه بوده و بدهیم حیوانات باغ بغلی بیایند برایمان حوض بسازند، انتقاد و افاضه اضافه می‌کردند. مدتی بعد که دیدند حوض دارد واقعنی سروشکلی به خودش می‌گیرد، مجمعی از گروه‌های مختلف و سلایق مختلط ساختند و هی جلسه تشکیل دادند. اعضا در این جلسات با همفکری هم از قیفی وارونه رد شدند تا به تعداد خالص و مناسب‌تری برسند. هی خالص و خالص و مناسب‌تر شدند تا اینکه به‌اندازه گشادی قیف دلخواه رسیدند.
حیواناتی که مشغول ساخت حوض بودند هی قیر می‌آوردند و می‌دیدند قیف نیست و کارشان لنگ می‌ماند.
پایان جلسات قیفی، تصمیم مهمی گرفته شد و آن را در جنگل اعلام کردند: قورباغه رئیس حوض است. ناگهان گروه دیگری که اتفاقاً آن‌ها هم در ساختن حوض کاری نکرده بودند گفتند نه! قورباغه‌ای که شما برای ریاست انتخاب کرده‌اید با قیف وارونه بوده و این قورباغه‌ای که ما انتخاب کرده‌ایم با قیف غیر وارونه بوده. پس هر دو گروه به جان هم افتادند.
حیواناتی که مشغول ساختن حوض بودند یک‌لحظه دست نگه داشتند و به دوربین نگاه کردند. حالا که قیف آمده، قیر خشک‌شده بود و ساخت‌وساز در مرحله قیرگونی متوقف شد. حوض نساخته، قورباغه پیداشده بود. از آن به بعد درباره کسانی که برای جایی یا کاری که هنوز به ثمر نرسیده، بلافاصله احساس مالکیت یا ریاست می‌کنند، این ضرب المثل را به کار می‌برند ولی خب بازهم آن‌ها از رو نمی‌روند.