در حافظه موقت ذخیره شد...
نگاهی به سریال «مگه تموم عمر چندتا بهاره»
همان همیشگی!
این سریال، خانوادهای را به تصویر میکشد که هر کدام داستان مربوط به خود را دارند. در ابتدا تصور میشود که روندی شبیه روند سریال لیسانسهها خواهد داشت؛ خانوادههایی معمولی با داستانهایی معمولی و بامزه. اما کمی که سریال جلوتر میرود، با نبود سیر داستانی مشخص مواجه میشویم. در سریال چندین شخصیت وجود دارد که هر کدام هدفی دارند. شخصیت نیما در تلاش برای به دست آوردن دل نامزد خود است. آزیتا تلاش میکند که در مسابقات شطرنج حریف خود را شکست دهد و باقی شخصیتها نیز به همین منوال. اما با گذشت چندین قسمت از سریال، هنوز داستان به نقطه اوج خود نرسیده و سکانسهای حاشیهای و خارج از مسیر اصلی آن باعث شده که داستان به آن ثباتی که باید نرسیده باشد. چنانچه در بعضی از قسمتها، شخصیتهای سریال لیسانسهها، ساختمان پزشکان و برخی دیگر از سلبریتیها، هرکدام در یک سکانس از سریال حضور پیدا میکنند و در انتها نیز از آنها بابت حضورشان در سریال تشکر میشود. چیزی که سریال را از قالب اصلی خود خارج میکند. در ابتدا شاید این روند تازه و جالب به نظر آید. اما پس از تکرار زیاد آن، چنین تصوری به وجود میآید که این سکانسها صرفا جهت اضافه کردن دقایق پخش سریال است و قصد دارد ضعف داستان را پوشش دهد. حتی اگر مقصود صحت از اضافه کردن این سکانسها ایجاد سبک جدید و خلاقانهای از فیلمسازی باشد، تکرار زیاد آن باعث شده که این ایده تبدیل به ایدهای سوخته شود و صرفا باعث کندتر کردن روند داستان شده است.
استفاده از شوخی مسئولان کیف به دستِ سریال لیسانسهها و تکرار مجدد آن در سریال به همان شکل و قالب پیشین و حضور کوتاه بازیگران این سریال که به آن اشاره شد، میتوان تداعیبخش خالی بودن دست صحت در ساخت موقعیت جدید طنز نیز باشد.
از نقاط قوت این سریال میتوان به استفاده از بازیگرانی نهچندان نامآشنا به عنوان نقشهای اصلی سریال اشاره کرد. مجید یوسفی در نقش نیما و گیلدا ویشکی در نقش آزیتا از جمله بازیگرانی هستند که تجربه تصویری چندانی ندارند اما به واسطه تجربهای که در تئاتر دارند توانستهاند با بازیشان نمره قابلقبولی کسب کنند.
خاطرات کودکی شخصیت عموجلال و مدرسه پیرمردها توانسته موقعیتهای طنز جالبی رقم بزند و این نیز یکی از نقاط قوت سریال است.
فضای این سریال از جهتی یادآور فیلم «جهان با من برقص» ساختهی دیگر سروش صحت است. «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» راه و رسم «جهان با من برقص» را در پیش گرفته و به بیننده این را القا میکند که باید به سختیها و مشکلات خندید و آن را جدی نگرفت.
این سریال نیز مانند دیگر ساختههای صحت، دارای شخصیتهای خاکستری و با عادات جالب و اصطلاحاً «رومخ» هستند. به گونهای که گاهی تصور میکنی در حال به تصویر کشیدن دیوانهخانهای است که نمیدانی از حرکات آنان باید بخندی یا حرص بخوری. بسیاری از رذیلتهای اخلاقی در مرز بین خندیدن و حرص خوردن به تصویر کشیده میشود. تا جایی که به مرور شخصیتی که چندین بار دست به دزدی میزند، تبدیل به شخصیتی شیرین و کاریزماتیک میشود. تناقضاتی در شخصیتپردازیها وجود دارد که اگرچه باعث ایجاد موقعیت طنز شده اما درعین حال اخلاقیات را نیز زیر پا میگذارد.
وجه تمایز این سریال با کارهای دیگر صحت، ژانر فانتزی آن و دنیای ماورایی است که شاهین، دیگر شخصیت داستان در ذهن خود ساخته است. البته داشتن ایرادات فنی از جمله ضعف در تصویرسازی و فضاسازی جهانی موازی و ماورایی، باعث شده که چندان با اقبال خوبی مواجه نشود.
استفاده مکرر از موسیقی و ساز بین سکانسهای سریال ابزاری است که در لیسانسهها و حتی جهان با من برقص هم از آن بهره گرفته بود اما در این سریال، به خوبی از آن استفاده نشده و تکرار زیاد آن نیز میتواند باعث سر رفتن حوصلهی مخاطب شود. البته باید این نکته را ذکر کرد که جذاب بودن یا نبودن این بخش تا حد زیادی به سلیقه مخاطب برمیگردد و به طبع عموم مردم را نمیتواند جذب کند.
به هر حال این سریال با همه ایراداتی که دارد، فارغ از اینکه چه کسی آن را ساخته میتواند نمره قابلقبولی کسب کند. اما نام سروش صحت و سابقه خوبی که او در ساخت سریالهای طنز دارد باعث میشود که توقع بیشتری از او داشته باشیم. پیش از این، برخی از منتقدان سیاستهای صداوسیما، معتقد بودند که به دلیل برخی از محدودیتهای این سازمان، دست سروش صحت در ساخت برخی از شوخیها بسته است؛ اما بستر پخش متفاوت این سریال نیز نتوانسته کیفیت آن را حتی از تولیداتی که صحت برای صداوسیما داشته بالا ببرد.