آشنایی با یکی دیگر از شاعران دوره قاجار

این برنامه: فتحعلی‌خان صبا!

ریحانه میرحسینی
  کارشناس ارشد ادبیات


 تا به این شماره با اکثر شاعران معروف اوایل دوره قاجار آشنا شدید و حالا نوبت به فتحعلی‌خان صبای کاشانی رسیده که به شاهنامه و فردوسی علاقه خاصی داشت. فتحعلی‌خان پسر آقا محمد که از یک خانواده قدیمی کاشان است و اکثر افراد خانواده‌اش کارهای دیوانی داشتند. در همان کاشان در سال 1179 هجری به دنیا آمد و در آن شهر بزرگ شد. کار دیوانی به او هم ارث رسید و صبا ابتدا لطفعلی‌خان شاهزاده زند را مدح کرد و سپس به دربار فتحعلی شاه پیوست و ملک‌الشعرای او شد. فتحعلی‌خان بسیار زرنگ بود و هنگامی که فتحعلی شاه می‌خواست به پادشاهی برسد به تهران آمد و برایش قصیده‌ای خواند که بسیار مورد پسند واقع شد و درنهایت منصب احتساب‌الملکی را برای خودش کرد. علاوه بر مدح و کارهای دیوانی، شغل‌های دیگری مانند کلید‌داری آستان قم یا حکومت قم و کاشان را داشت و درنهایت در 60 سالگی در تهران با زندگی خداحافظی کرد. صبا بسیار پرکار بوده و همان‌طور که در اول اشاره شد به شاهنامه علاقه خاصی داشت پس یکی از آثارش را به شیوه شاهنامه سرود و آن داستانی است حماسی در ستایش وقایع پادشاهی فتحعلی شاه و نامش را شاهنشاه نامه گذاشت. او به قدری تحت تأثیر فردوسی بود که تنها به زبان توجه داشته و بسیاری از وقایع تاریخی را نادیده گرفته است پس آن خیلی قابل اعتماد نیست و بسیاری از لغات کهن، روسی و تعبیرات فردوسی را در آن می‌بینید. از آثار دیگرش می‌توان به دیوان اشعارش، خداوندنامه که در بیان معجزات پیامبر (ص) و جنگ‌های حضرت علی(ع) است، عبرت‌نامه در مدح فتحعلی شاه، گلشن صبا که به تقلید از خاقانی و بوستان سعدی است، اشاره کرد. آثارش ارزش خواندن دارد و زبان شیرین او باعث می‌شود با سبک شاعران قاجار بیشتر آشنا شوید. علاوه بر این‌ها کار مهمی که صبا برای ادبیات کرد آن بود که سعی کرد آیین قصه‌گویی و شاعری کهن را زنده کند و در اکثر قالب‌های شعری مثل غزل، قصیده و... شعر بگوید. فتحعلی‌خان به غیر از فردوسی از دیگر شاعران کهن هم تقلید کرده مانند انوری و این تقلیدها باعث شده که هیچ لغت و نکته جدیدی در آثارش نبینیم ولی با این حال آثار او بسیار خواندنی است. نمونه‌ای از شعر او را می‌خوانید:
جهانبان، جهان از سخن آفرید
به گفتی شد این آفرینش پدید
ز هر آفرینش سخن برتر است
سخن ز آفرینش بهین گوهرست
نمرد و نمیرد کسی کش سخن
بود مایه جان و نیروی تن
نه در خاک ماند سخن‌های پاک
تن پاک گوینده گو شو به خاک