خیابان گاندی، خیابان یک قتل هولناک!
مروری بر یک جنایت نهچندان کهنه
فاطمهالسادات شهروش
خبرنگار
خواندن صفحه حوادث روزنامه ایران در دهه هفتاد یکی از جذابترین سرگرمیهای من بود. آن زمان هنوز پدر و مادرها روی جریحهدارنشدن روحیه لطیف کودکان حساسیت نداشتند. والدین من هم از این قاعده مستثنی نبودند. من ۹ ساله بودم و دنبالکردن ماجرای دوستی شاهرخ و سمیه و به دنبالش دو قتلی که آنها مرتکب شده بودند باعث میشد، هر روز مشتاقتر از دیروز منتظر بازگشت پدرم از محل کار باشم؛ روزنامه ایران را از لابهلای سایر روزنامهها جدا کنم و بروم سراغ صفحه حوادثاش. حالا بعد از گذشت نزدیک به سه دهه از آن اتفاق باورنکردنی، مهراوه فردوسی دوباره به سراغش رفته و در کتابی با عنوان «خیابان گاندی ساعت پنج عصر» به واکاوی روایی این جرم پرداخته است. نویسنده که روزنامهنگار نیز هست در قالب ۴ جستار دیدگاههای خود درباره این جنایت را بیان کرده. در همین زمینه فردوسی در مقدمه مینویسد: «... به همین دلیل تصمیم گرفتم روایتها و اتفاقهای تأثیرگذار و گفتمانهای متعدد دهه هفتاد، چگونگی مواجهه حکومت، رسانهها و مردم با این جنایت و مهمتر از آن نقاط تلاقی همین نهادها را کشف کنم؛ نقاطی که محصول گفتمانهای اصلی آن دوران بودند.» از آنجا که نوع ادبی ناداستان و به طور خاصتر جستار در چند سال اخیر میان مخاطبان جدی ادبیات جا باز کرده، زیرعنوان چهار جستار درباره پرونده جنایت «سمیه و شاهرخ» که دهه هفتاد را در بهت فرو برد روی جلد کتاب باعث جذب بیشتر افرادی خواهد شد که این روزها در کنار نسخههای ترجمهای کتابهای جستار به دنبال آثار تألیفی در این زمینه هستند.
کتاب اما فقط شامل جستار نیست؛ بلکه فصلهایی با عنوان پرده دارد که در آن برشهایی از روزنامههای آن زمان در کنار هم چیده شدهاند. پردهها، کتاب را برای مخاطبینی که درباره این اتفاق اطلاعاتی ندارند یا همچون من بهدنبال زندهکردن خاطرات محو گذشته هستند، جذاب میکند؛ طوری که انگار در حال خواندن رمانی جنایی هستند. پرده اول با بازخوانی پرونده آن چند روز اول شروع شده و گامبهگام از لحظه شروع انتشار اخبار جنایت به خواننده اطلاع میدهد. در بخش پردهها، تحقیقات گسترده نویسنده به وضوح به چشم میخورد. او نهتنها بریدههای روزنامهای را که مستقیم به شرح قتل پرداختهاند جمعآوری کرده؛ بلکه به موضوعاتی چون چگونگی دستیابی خبرنگاران به این اطلاعات و سختیهایی که در این مسیر کشیدهاند نیز توجه کرده است. با عنایت به جذابیت موضوع به نظر میرسد مخاطب، خواندن این کتاب ۱۹۲صفحهای را در یک یا نهایت دو نشست به پایان برساند و پس از اتمام کتاب به درکی نسبی از شرایط ایران دهه هفتاد برسد؛ شرایطی چون بازشدن کافهها، تابوبودن روابط دختر و پسرها و نحوه مواجهه مسئولان دولتی با پدیدهای که آن زمان تهاجم فرهنگی مینامیدند. البته باید توجه داشت از آنجا که در جستار، نظر نویسنده بر متن سایه میاندازد، دیدگاهها و تفکرات مهراوه فردوسی در خصوص این جنایت و چگونگی توجه به حالوهوای آن برهه از تاریخ ایران در سراسر بخشهای جستار کتاب مشهود است.