هفته دفاع مقدس و رمان کارآگاهی
یادداشتهای یک دبیر دلتنگ!
محمدعلی یزدانیار
دبیرگروه کتاب
mohammadaliyazdanyar@gmail.com
اول. باور بفرمایید این تعطیلیها دل ما را برای شما یک ذره میکند، اصلاً هفتهای که در آن کار نکنیم یک جور پادرهوایی میگذرد، انگار یک چیزی در تمام هفته لنگ میزند و اصلاً دست و دل ما به هیچ کار دیگری نمیرود. خلاصه که دل ما برای شما خیلی تنگ شده بود و الان بسیار خوشحالیم که در خدمت شما هستیم.
دوم. همان ابتدای امر که با سردبیر گرامی برای بستن صفحات صحبت میکردیم قرار گذاشتیم حتی اگر سنگ هم از آسمان بارید صفحه کودک و نوجوان ما به هیچ عنوان از جدول هفتگی حذف نشود. تنها صفحهای هم که چهل شماره پیاپی (آنهم با کاردانی و تدبیر خانم رحیمیپور) منتشر شده است همین صفحه کودک و نوجوان است.
یکی، دو شماره پیش مجبور شدیم به علت کمبود مکان یکی از مطالب صفحه کودک و نوجوان را خارج کنیم که در این شماره داخل یکی از همین صفحات پیشروی شما کار شده است، در واقع این هفته ما یک صفحه کودک و نوجوان داریم و یک مطلب نوجوان بیرون از همان صفحه!
سوم. هفته دفاع مقدس هم آمده و ما گفتیم به جای یک اثر، اینبار یک نویسنده را در این زمینه نشان کنیم و به بررسی دو اثرش بپردازیم، باشد که همه دور هم رستگار شویم. اگر این حرکت خوب بود و جواب داد و شما راضی بودید، به بهانههای مختلف همین روند را ادامه میدهیم.
چهارم. اخیراً کتابی از «پاتریشیاهای اسمیت» به نام «طراحی و نوشتن داستانهای معمایی» را تورق میکردم. کتابی است جمع و جور و بسیار خواندنی برای کسانی که به نوشتن انواع داستانهای کارآگاهی، جنایی، پلیسی و معمایی علاقه دارند. در این کتاب او مبنا را بر یکی از آثار خودش یعنی «سلول شیشهای» قرار میدهد و ارجاعهای زیادی در کتاب به این رمان خودش دارد. هر دو کتاب توسط نشر چترنگ ترجمه و به بازار روانه شدهاند.
به نظر من که مطالعه یک اثر آموزشی بر مبنای یک رمان، وقتی هم کتاب آموزشی و هم رمان جلوی چشمتان باشد، تجربه بسیار جالبی است. حالا اگر جفت این کتابها را یک نویسنده نوشته باشد آن موقع میزان لذت من از اثر چند برابر خواهد شد. نظر شما چیست؟ بخوانید و به ما هم نظرتان را بگویید.
باقی باشد به بقای شما!