در سوگ فریدون و در جشن منوچهر

بازگشت آرامش به خاک ایران زمین

در قسمت قبلی که به شماره 34 برمی‌گردد نسبت به تبعیض و حذف بخش شاهنامه‌خوانی اعتراض کردم و انتقادات تند و تیزی را هم نسبت به شخص دبیر گروه کتاب بیان داشتم. اما اکنون با تمام وجود به اشتباه خود پی برده‌ام و نیک می‌دانم که عجب اشتباهی کردم و اصلاً مگر عادل‌تر از جناب دبیر هم داریم. حالا شما ممکن است فکر کنید که چون شش هفته پیاپی ما را از تمام صفحات بیرون انداختند چنین نامه توبه و عذرخواهی‌ای نوشته‌ایم، اما خیر! حاشا و کلا، من فقط به این دلیل این متن را می‌نویسم که از دبیر عزیزم عذرخواهی کنم و هیچ نیتی جز این ندارم، البته مگر بد است که آدم هر هفته ستون خودش را داشته باشد؟ حالا بگذریم که می‌ترسم باز چیزی بنویسم و این بار 10 هفته از همراهی شما محروم شویم.

به اینجا رسیده بودیم که منوچهر به انتقام پدربزرگش ایرج و برای آرام کردن دل جد خود فریدون به مبارزه سلم و تور رفت و آنان را به معنی دقیق کلمه ذبح کرد و سرشان را با نامه پیروزی برای فریدون فرستاد و این چنین بود که انتقام حرکت ناجوانمردانه و ایضاً ابلهانه سلم و تور پایان پذیرفت و ایرانیان نفسی به آسودگی کشیدند تا دیگر کسی نباشد که به خود اجازه دهد به فرزندان ایران دست درازی کند.
البته اگر راستش را بخواهم بگویم فریدون گرچه بابت این پیروزی به نبیره خودش افتخار می‎‎کرد اما همزمان غمگین‌ترین ایرانی هم بود زیرا که تمام پسرانش کشته شده بودند، یکی توسط دو برادر دیگر و دو تای دیگر به انتقام اولی... او فکر می‌کرد که با تقسیم قلمرواش بین سه فرزند، برای مردمان زمین پیروزی و نیکبختی می‌آورد و نتیجه کارش شد جنگ و خونریزی و برادرکشی.
چندی گذشت تا اینکه بالاخره سرانجام فریدون فرا رسید، او زمین و مافیها را به حال خودش گذاشت و بند و بساط را جمع کرد و به سمت سرای آخرت به راه افتاد. او را در دخمه‌ای دفن کردند و منوچهر یک هفته بر مزار او نشست و اشک ریخت و غصه خورد. پس از پایان مراسم عزاداری منوچهر بر تخت می‌نشیند و از هنرهای خویش و فره ایزدی سخن می‌راند. سپس گوشزد می‌کند با اینکه قدر قدرت جهان است و اصلاً کسی در حد او نیست اما او تنها بنده‌ای است از بندگان ایزد منان و کمر به اجرای فرامین خداوند بسته است و هدفش این است که عدل و داد و نیکی را در سراسرقلمرواش بگستراند. در ادامه سام به پا می‌خیزد و به منوچهر می‌گوید که او سهم خودش در جنگاوری و انتقام و اجرای عدالت در ماجرای ایرج را انجام داده است و دیگر بر اوست که در آرامش به پادشاهی خود برسد و کشورگشایی و مبارزه با دشمنان را به او و دیگر پهلوانان ایرانی بسپارد. منوچهر هم از او تشکر می‌کند و چک سفید امضایی بابت هدیه به او می‌دهد. چون بزودی زال به دنیا خواهد آمد و ماجرا نیاز به طول و تفصیل دارد این قسمت را با ذکر این نکته به پایان می‌بریم که اگر مدت دوش گرفتن خود را به زیر 5 دقیقه برسانیم ماهانه 4000 لیتر آب صرفه‌جویی کرده‌ایم!

 

جستجو
آرشیو تاریخی