در حافظه موقت ذخیره شد...
متهم در دادگاه:
مادر مقتول دستور قتل داد
به گزارش «ایران»، زمستان سال 1400 زنی میانسال نیز با مراجعه به پلیس از ناپدید شدن پسرش خبر داد و گفت: پسرم مدتی قبل به جرم حمل مواد مخدر به زندان افتاد اما بعد از یک سال آزاد شد. از آنجا که شوهرم نیز به همین جرم سالهاست در زندان به سر میبرد، من و دخترم تنها زندگی میکردیم تا اینکه پسرم آزاد شد و به خانه برگشت اما از 2 روز قبل ناپدید شده است.
در حالی که نزدیک به 6 ماه از ناپدید شدن پسرجوان گذشته و هنوز ردی از وی به دست نیامده بود، مأموران با این فرضیه که مادر و خواهر این پسر موضوعی را مخفی میکنند به تحقیقات بیشتر پرداختند و دریافتند پسر جوانی به خانه آنها رفت و آمد دارد. وقتی مأموران به سراغ این پسر رفتند و وی را تحت بازجویی قرار دادند، او به قتل اعتراف کرد و گفت: 2 سال قبل با دختر این خانواده به نام ثریا دوست شدم و فهمیدم پدر و برادرش زندان هستند به همین خاطر به خانهشان رفت و آمد داشتم تا اینکه متوجه شدم مردی جوان نیز اغلب به خانه آنها میآید، وقتی پرسیدم این مرد کیست؟ گفت که مادرش با این مرد ارتباط پنهانی دارد. چند ماهی گذشت و برادر ثریا از زندان آزاد شد. با برگشت وی به خانه، آن مرد دیگر نمیتوانست به خانه آنها برود و مادر ثریا از این موضوع ناراحت بود.
وی ادامه داد: یک روز مادرش با من تماس گرفت و گفت اگر به دخترش علاقهمند هستم باید کاری کنم تا پسرش بار دیگر به زندان برود. به همین خاطر مقداری مواد مخدر تهیه کردم و آن را زیر صندلی ماشیناش جاسازی کردم. وقتی پسرش سوار ماشین شد، من با پلیس تماس گرفتم و او را لو دادم اما نمیدانم چه شد که وی گرفتار نشد. چند روز بعد مادر ثریا از من خواست پسرش را بکشم.
من هم به خاطر عشق به ثریا قبول کردم. شب حادثه من بهعنوان راننده تاکسی آنها را سوار کردم و به حاشیه شهر رفتیم. بین راه به بهانه اینکه خودروام خراب شده توقف کردم و وقتی برادر ثریا پیاده شد با چاقو او را زدم بعد هم با شال مادرش دست و پایش را بستیم و به صندوق عقب انداختیم و اطراف شهر جسدش را رها کردیم. با اعترافات پسر جنایتکار، مأموران توانستند بقایای جسد مقتول را پیدا کنند اما وقتی مادر و خواهر مقتول را بازداشت کردند، آنها منکر اظهارات پسرجوان شدند. از آنجا که هیچ مدرکی علیه آنها به دست نیامد هر دو آزاد شدند و پرونده متهم به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در این جلسه پدر و مادر مقتول خواهان قصاص متهم به قتل شدند. سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: من قبول دارم که پسر جوان را کشتم اما به دستور مادرش و برای ازدواج با ثریا این کار را کردم اما الان پشیمانم چون این زن به خاطر روابطش با یک مرد غریبه این نقشه را کشید و من و پسرش را قربانی کرد، دخترش نیز همدست او بود.با پایان دفاعیات متهم، قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.