جانمایی

فروغ زال
طنزپرداز

در روزگاران کهن مردم می‌خواستند ادارات و سازمان‌های دولتی بسازند اما نمی‌دانستند کجا. یکی می‌خواست نزدیک خانه‌اش باشد تا اگر کارش راه نیفتاد حداقل پول اسنپ ندهد و زورش نگیرد. یکی که نمی‌خواست نامش فاش شود جوری به مردم القا کرد که ببرند در زمین‌های اطراف شهر تا قیمت انبوه‌سازی‌هایش رونق بگیرد. دیگری می‌گفت کنار بازار شهر باشد تا مسئولان از خرج و مخارج مردم آگاه شوند.
حکیم اما گفت در چند جای شهر تکه‌های گوشتی آویزان کنید و پس از یک هفته آنها را بیاورید تا بگویم‌تان. مردم تکه‌های گوشت را در چند جای شهر آویزان کردند. یک هفته بعد تکه‌های گوشت را پایین کشیدند.


 _ یکی از گوشت‌ها روز به روز نازک‌تر شده بود. عده‌ای که صد میلیون داشتند برای خریدش صف بسته و قرعه می‌انداختند و قیمتش را بالاتر می‌بردند. پس تصمیم گرفتند در آنجا خط تولید گاری راه بیندازند.


 _ گوشت دیگری‌ روز به روز کلفت‌تر و زیادتر می‌شد. چون اگر کسی ذره‌ای از آن را قرض می‌گرفت، باید تکه‌ای ۲۳ درصد بزرگ‌تر را پس می‌دادند. پس یکی از ساختمان‌های اطراف آن گوشت را قرق کرده و بانکی تأسیس کردند.


_ یکی از گوشت‌ها را بی‌دلیل و الکی به آب بسته بودند. هیچ‌کس هم آنجا نبود که بگوید این آب را پای گوشت هدر ندهید یا حداقل آن را قطره‌ای کنید‌. پس در آن مکان ساختمان مدیریت کشاورزی را بنا کردند.


 _ یکی از گوشت‌ها حسابی پروار شده بود و دورش را بافتنی دوخته بودند. مردم خوب که دقت کردند، فهمیدند خانه مادربزرگه است. خواستند بسازند که دیدند یک گروه جهادی قبلاً آن را ساخته‌اند.


 _ در نزدیکی یکی از گوشت‌ها، بنری از عکس و محل قبولی و رشته دانشگاهی چند تکه گوشت که خوب تست می‌زدند نصب بود‌. پس مردم در آنجا آموزش و پرورش را تشکیل دادند.


_ از کنار یکی از گوشت‌ها که رد شدند دیدند سامانه قطع است و شامل شما نمی‌شود. بدون درنگ کلنگ تأسیس ساختمان بیمه را کوبیدند.
 حکیم هر چه منتظر ماند دید مردم گوشت‌ها را نیاوردند. خودش به شهر رفت ببیند چه خبر است. دید که زیر هر تکه گوشت بنایی را تابلو زده و جانمایی کرده‌اند. رو به مردم کرد و گفت چرا گوشت‌ها را نیاوردید تا بگویم‌تان؟ آن دسته از مردم گفتند هر بَبویی گوشت‌ها را نگاه می‌کرد می‌فهمید باید چه تأسیس کند. حکیم سخن‌شان را با تأکید بر بَبو تأیید کرد و بعد در خلوتش چند ناسزای درخور نثار گوگل کرد که اگر باز به او رجوع کردند، بلد باشد.