در حافظه موقت ذخیره شد...
محاکمه پدری که دخترش را سر به نیست کرد
به گزارش خبرنگار «ایران»، خرداد سال ۹۸ زن جوانی به اداره پلیس رفت و مدعی شد همسر سابقش دختر 7 سالهشان را سر به نیست کرده است.
وی در تشریح ماجرا گفت:شوهرم قبل از ازدواج با من، دو بار ازدواج کرده و جدا شده بود. یک سال بعد از ازدواج صاحب دختری به نام سحر شدیم. وقتی دخترمان یکساله بود به خاطر اختلاف از هم جدا شدیم و سرپرستی دخترم به من سپرده شد. وقتی دخترم به سن 7 سالگی رسید شوهرم از من خواست سرپرستی بچه را به او واگذار کنم اما چون با زن دیگری ازدواج کرده بود قبول نکردم تا اینکه قرار شد در ازای 100 میلیون تومان با دخترم کاری نداشته باشد، اما مدتی قبل او دخترم را از مدرسه با خود برد و دیگر خبری از او ندارم.
در ادامه سعید 40 ساله بازداشت شد و در بازجوییها گفت:وقتی دخترم را از همسرم گرفتم و او را به خانه بردم همسر چهارمم با حضور او مخالفت کرد و از من خواست دخترم را به مادرش تحویل دهم. همسرم به من فشار میآورد و دیگر روز خوش در خانه نداشتم، به همین خاطر به خیابان ناصرخسرو رفتم و قرصی خریدم. یک روز به بهانه تفریح دخترم را سوار موتورم کردم و با هم به پاکدشت رفتیم. در آنجا قرص را با آبمیوه به دخترم دادم و در راه بازگشت به تهران در منطقه خاورشهر وقتی بیهوش شده بود کنار جاده رها کردم و به خانه برگشتم و از آن روز به بعد دیگر خبری از دخترم ندارم.
با اظهارات تکاندهنده مرد سنگدل و در حالی که ردی از دختر کوچولو به دست نیامده بود، برای سعید به اتهام قتل و برای همسر چهارمش به اتهام معاونت در این جرم کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه دادگاه، پدر سعید خواهان اشد مجازات برای پسرش، مادر سحر و همسر چهارم پسرش شد. مادر سحر نیز از شوهرش و همسر چهارم او شکایت کرد.
سپس سعید به جایگاه رفت و گفت:باور کنید قصدم کشتن دخترم نبود. اگر فشارهای همسر چهارمم نبود هیچگاه دست به این کار نمیزدم.
زن چهارم سعید هم اظهار کرد:من از سعید نخواستم بلایی سر دخترش بیاورد. فقط خواستم او را به مادرش تحویل دهد.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و سعید را به 3 سال زندان و دیه محکوم کردند، اما این حکم در دیوانعالی کشور شکسته شد.
به این ترتیب سعید بار دیگر در شعبه 11 دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد. در این جلسه پدربزرگ اعلام گذشت کرد اما مادر سحر گفت:در این سالها هیچ ردی از دخترم به دست نیامده و نمیدانم چه بلایی سرش آمده است. من برای شوهر سابقم اشد مجازات میخواهم.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.