در حافظه موقت ذخیره شد...
متهمان منکر کــور کردن چشــم مرد جوان شدند
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، خرداد سال 97 مأموران پلیس کیان شهر در جنوب تهران از یک درگیری جمعی باخبر شدند و وقتی به محل درگیری رفتند مشخص شد که مرد 38 سالهای به نام سیروس در جریان زد و خورد دچار آسیب شدید از ناحیه چشم شده است که بلافاصله به بیمارستان منتقل شد.
ساعاتی بعد پزشکان اعلام کردند که برخورد متعدد جسم نوک تیز با چشم بیمار سبب شد تا چشم سمت چپ بینایی کاملش را از دست بدهد.
با شروع تحقیقات دو نفر به نامهای امیر و کیوان به اتهام آسیب زدن به چشم سیروس بازداشت شدند.
امیر از همان ابتدا عنوان کرد که در درگیری حضور داشته اما ضربهای به چشم سیروس نزده که سبب نابینا شدن او شود. ولی کیوان گفت: من ضارب سیروس هستم. آن روز هنگام درگیری هرکسی که غریبه بود میزدیم تا اینکه سیروس مقابلم قرار گرفت. از آنجایی که جثه درشتی داشت و قوی هیکل بود به ناچار شیشهای برداشتم و سر آن را شکستم و چندین ضربه به صورت سیروس زدم وقتی دیدم او از شدت جراحت نمیتواند از روی زمین بلند شود فرار کردم.
اما چند روز بعد اظهاراتش را تغییر داد و گفت: من فقط یک مشت به سیروس زدم که آن مشت هم نمیتواند باعث کوری چشم او شده باشد.
با پایان تحقیقات، پرونده هر دو متهم که با قید وثیقه آزاد بودند به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای این جلسه سیروس درخواست اشد مجازات برای متهم کرد.
پس از آن کیوان به جایگاه رفت و گفت: من بعد از 3 سال پاکی روز حادثه شیشه مصرف کرده بودم در حالی که چند متر جلوترم را نمیدیدم داشتم به سمت خانه میرفتم که دوستانم را دیدم و آنها از من خواستند تا به خانهشان بروم. در خانه دوستم قمار کردیم و بازنده باید برای همه غذا میگرفت بعد از بازی به ساندویچی رفتیم و غذا و مشروب خوردیم در راه برگشت به یکباره دیدم که یکی از دوستانم از ماشین پیاده شد و با چوب به سمت چند نفر دوید و من هم که حال طبیعی نداشتم به سمت همانجایی که درگیری بود، دویدم و با چند نفری دعوا کردم و در نهایت هم یک مشت به صورت سیروس زدم اما ضربهای با شیشه به هیچکس نزدم.
قاضی سؤال کرد چرا یک بار اعتراف کردی که شما ضربه را به صورت سیروس زدی؟
متهم جواب داد: من وضعیت مالی خوبی ندارم. بعد از ماجرا و در حالی که مشخص شده بود که امیر ضربه اصلی را به سیروس زده، از من خواست تا جرمش را گردن بگیرم و او هم من را به لحاظ مالی تأمین میکند و هم دیه چشم سیروس را میپردازد در مدتی که بازداشت بودم چند باری به حسابم پول واریز کرد اما کم کم که احساس کرد دیگر خطری او را تهدید نمیکند با صراحت گفت که دیگر پولی ندارد و نمیتواند پول بیشتری پرداخت کند. من هم تصمیم گرفتم واقعیت را بگویم.
در ادامه پس از اظهارات شهود، متهمان و وکلای آنها؛ قاضی اعلام کرد که برای رسیدن به متهم اصلی این پرونده نیاز به تحقیقات بیشتری است و به همین خاطر پرونده را برای تحقیقات به اداره آگاهی ارجاع میدهیم و بعد از آن در جلسه دیگری به آن رسیدگی میکنیم.