نگاهی به کتابهای ترجمه شده بازار
همیشه لازم است به متن اصلی وفادار بمانیم؟
فاطمه منصوری نصرآباد
مترجم
همین امروز کتاب «شبهای روشن» فئودور داستایوفسکی به ترجمه سروش حبیبی را برداشته بودم بخوانم،؛ قسمتی از کتاب چنین نوشته شده بود: ««چطور زندگیتان داستانی ندارد؟ پس چه جور زندگی کردهاید؟» «چطور ندارد! بی داستان! همینطور! به قول معروف دیمی! تک و تنها! مطلقاً تنها! شما میفهمید تنها یعنی چه؟»» قسمت «به قول معروف دیمی» توجهم را جلب کرد. به سراغ ترجمه انگلیسی رفتم (البته سروش حبیبی از روسی به فارسی ترجمه کرده است) و به این جمله برخوردم «I lived, as they say, keeping myself to myself, that is, utterly alone». با خواندن آن مبحثی در ترجمه به اسم زبان ترجمهوار translationese یادم افتاد. البته گاهی از آن با عنوان زبان مصنوعی نیز یاد میشود. هرچند این بحث خیلی گسترده است اما به طور خلاصه به این اشاره میکند که مترجم به دلایل مختلف تصمیم میگیرد شیوایی زبان مبدأ را فدای زبان مقصد کند. به عنوان مثال به همین جملهای که بالاتر آوردم نگاه کنید این عبارت پررنگ به معنای دوری کردن از چیزی یا انزوا گزینی است. همین قسمت در ترجمههای دیگر داستان داستایوفسکی به شکلهای زیرآمده است: «از بیخ و بن بدون هیچ داستانی! خب به قول معروف، برای خودم زندگی کردهام، یعنی تنهای تنها...» یا «به واقع بدون هیچ ماجرایی، هیچ داستانی، همینطوری زندگی کردهام، آنطور که میان ما رسم است و میگویند، توی سوراخم، یعنی تنها، کاملاً تنها، تنهای تنها...» یا «اصلاً هیچ ماجرایی در زندگی من نیست! من تنها و خیلی ساده زندگی کردهام. تنها، کاملاً تنها...» و دیگر ترجمهها که به همین سه مثال بسنده میکنم. هر کدام از این مترجمها سعی کردهاند با توجه به برداشت خودشان و سیر داستان درستترین ترجمه ممکن را ارائه کنند و خروجی بدک نشده اما جملهای مثل «آنطور که میان ما رسم است توی سوراخم» فارسی نیست. شاید به ذهنتان برسد که خب این جمله به همان جمله معروف «توی سوراخ خودم خزیدم» اشاره دارد که حتی اگر منظور مترجم همین بوده باشد بازهم بهنظر من باید عین همین جمله را مینوشت. آنطرف ماجرا خود جمله «به قول معروف دیمی» بین فارسی زبانها متداول است و جا افتاده! زبان ترجمهوار همین است. اصلاً یکی از دلایل مصنوعی شدن ترجمه همین است که مترجم سعی میکند به متن اصلی کاملاٌ وفادار بماند و از زبان فارسی یا زبان مقصد غافل میشود. بین کتابخوانها زیاد دیدهام که میگویند مترجم باید به متن اصلی پایبند باشد اما وقتی میشود خروجی چنین دلچسب داشت چرا به این سمت نرویم؟ قطعاً این مبحثی که مطرح کردم جای توضیح بیشتر دارد اما فکر میکنم برای مترجمهایی که این مطلب را میخوانند همین مقدار کافی است تا سراغ آن بروند و با چند و چون کار آشنا شوند.