منتصر، جذابیت از دست رفته...

شهید مقاومت و انقلاب ایران در یک اثر محتوا محور

مهدیه جاهد
خبرنگار
با یک مرور اجمالی می‌توان به این نکته پی برد که بسیاری از کتاب‌های چاپ شده در حوزه ادبیات پایداری چنان محتوا محور و به دور از جذابیت‌ها و اصول ساختاری و چارچوب‌های صحیح کتاب در موضوع و شاخه‌ مورد نظر هستند که گویی اجباری یا توصیه و یا شتاب در چاپ آنها وجود داشته است. یا صرفاً محض خالی نبودن موضوع مورد نظر در زمینه‌ای خاص این کتاب‌ها به چاپ رسیده‌اند.
این که کتابی به سفارش مرکز نهاد یا مجموعه‌ای تولید و چاپ شود به خودی خود امر ناپسندی نیست؛ اما آنجایی این اتفاق باعث آسیب به مخاطب می‌شود که براثر عجله یا بخاطر گنجاندن چند عنصر و علت مشخص در محتوا کتابی وارد بازار نشر شود.
از این دست کتاب‌ها می توان به «منتصر» اشاره کرد. منتصر نوشته‌ غیداء ماجد است و یوسف سرشار آن را به فارسی ترجمه کرده. شهید محمدحسین جونی یکی از شهدای جوان حزب الله لبنان است که در26 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل شد. شهید جونی تحصیلکرده بود و برای دکترا از یکی از دانشگاه‌های انگلستان پذیرش گرفته بود. ایشان زندگی خوبی از نظر مادی داشت. ازدواج کرده بود و صاحب دختری شده بود. شهید جونی در دانشگاه امریکایی لبنان، مسئول مرکز بسیج تربیتی بود و دانشجویان زیادی را به این مرکز جذب کرده بود.
کتاب به سفارش حزب الله لبنان نوشته و در ایران نیز ترجمه شده است.
این کتاب حدود پنجاه بخش دارد و هر بخش مجموعه خاطرات افراد خانواده، نزدیکان و آشنایان شهید مثل پدر، برادر، خواهر، مادر، دوستان، هم‌رزمان و فرمانده‌هانش؛ در مورد سیره و روش و سبک زندگی این شهید بزرگوار است. از بدو تولد تا لحظه‌ شهادت و زمانی که خانواده به محل شهادت او می‌روند.
 اما وقتی کتاب را شروع می‌کنی تنها چیزی که با آن مواجه می‌شوی پریشانی در تعریف خاطرات، ناهماهنگی و نامرتب بودن موضوعی و حتی بعضی خاطرات گویی به زور و فقط محض بازگویی نقطه اشتراکات یا صرفاً صحبت سفارش شده در مورد شهید نقل شده‌اند.
به همین خاطر بعضی از خاطرات تقریباً ارزشی ندارند یا اگر حذف می‌شدند اتفاق خاصی رخ نمی‌داد.
تمام تمرکز کتاب  روی ارادت شهید به امام خمینی و انقلاب ایران است. ارادتی که نقطه‌ ثقل فعالیت‌های او و ریشه در تفکر و ارادت خانواده‌اش به ارکان انقلاب و شخص امام خمینی داشته. اما همین نقطه مثبت بخاطر پرداخت هیجانی به ماجرا شکل مصنوعی به خود گرفته است.
ضمن اینکه عجله در گردآوری کتاب و ترجمه آن، متن را سخت‌خوان، بدون روح و جذابیت کرده است و به یک پیاده‌سازی متنی بدون غلط شباهت بیشتری دارد.
به نظر کتاب نتوانسته است آن طور که مدعی شناساندن سیره شهید به جوانان است موفق شود و فقط در پررنگ کردن یک وجه فعالیتی و چند خصوصیت اخلاقی او پیش رفته است.

تمام تمرکز کتاب  روی ارادت شهید به امام خمینی و انقلاب ایران است. ارادتی که نقطه‌ ثقل فعالیت‌های او و ریشه در تفکر و ارادت خانواده‌اش به ارکان انقلاب و شخص امام خمینی داشته. اما همین نقطه مثبت بخاطر پرداخت هیجانی به ماجرا شکل مصنوعی به خود گرفته است