تغییر سرنوشت زندانی محکوم به مرگ با یک اعتراف

کامران علمدهی / مرد زندانی که با وجود انکارهایش مبنی بر ارتکاب قتل 12 سال در زندان بود و در یک قدمی چوبه دار قرار داشت با تسلیم شدن قاتل اصلی سرنوشت دیگری پیدا کرد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، اردیبهشت سال 1390 گزارش یک نزاع گروهی در ورامین به پلیس اعلام شد. پس از آن مأموران به محل رفته و دریافتند جوانی به نام اکبر با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است. در ادامه با تحقیقات میدانی و اظهارات شاهدان مردی 30 ساله به نام خسرو به عنوان متهم دستگیر شد.
اما مرد جوان از همان ابتدا منکر قتل شد و گفت: من قبول دارم که در نزاع شرکت کردم اما قتل کار من نبود و در آن شلوغی متوجه نشدم که چه کسی اکبر را با چاقو زد.با این حال تحقیقات تکمیل و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه دادگاه که در سال 94 برگزار شد اولیای دم درخواست قصاص کردند.
بعد از آن متهم به جایگاه رفت و گفت: من بارها گفته‌ام که قاتل نیستم. اما نمی‌دانم چرا همه تلاش دارند من را به عنوان عامل جنایت معرفی کنند.در ادامه قضات با توجه به مستندات پرونده، اظهارات شهود و درخواست اولیای دم متهم را به قصاص محکوم کردند اما حکم در دیوان عالی کشور نقض شد با تکمیل تحقیقات در دادسرا بار دیگر پرونده به شعبه هم عرض فرستاده شد و مرد جوان محاکمه و این بار نیز به قصاص محکوم شد.
با گذشت 9 سال از این جنایت و در حالی که متهم در یک قدمی چوبه دار قرار گرفته بود مرد 40 ساله‌ای به نام سعید با مراجعه به اداره پلیس خود را به عنوان قاتل اکبر تسلیم پلیس کرد.
بدین ترتیب پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
 در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای این جلسه اولیای دم همانند جلسات قبل برای عامل قتل درخواست قصاص کردند.سپس خسرو به جایگاه رفت و گفت: 12 سال از بهترین سال‌های زندگی‌ام نابود شد. بارها گفتم که من قاتل نیستم اما کسی حرفم را باور نکرد اما حالا به خواست خدا قاتل خودش را معرفی کرد تا مشخص شود من در این سال‌ها دروغ نگفته بودم.بعد از آن سعید به جایگاه رفت و گفت: روز حادثه مقتول با چاقو به من حمله کرد و من هم برای دفاع از خودم او را با چاقو زدم و از ترسم فرار کردم. وقتی فهمیدم فرد دیگری را جای من دستگیر کردند خیالم راحت شد و به زندگی‌ام ادامه دادم اما کم کم عذاب وجدان و کابوس‌های شبانه به سراغم آمد و مرا تا یک قدمی مرز جنون کشاند.
قاضی سؤال کرد: اگر خسرو قصاص می‌شد عذاب وجدان نمی‌گرفتی؟
متهم گفت: من نمی‌خواستم جان کسی که بی‌گناه است گرفته شود من نمی‌دانم شاید خسرو هم در آن نزاع اکبر را زده باشد اما من فقط یک ضربه به او زدم.با پایان اظهارات متهمان و وکلایشان قضات برای صدور رأی درباره این دو متهم وارد شور شدند.