پیرمرد متهم به قتل در دادگاه:

من قاتل همسرم نیستم

کامران علمدهی / پیرمردی که همسرش را با ضربه ماهیتابه به قتل رسانده بود، در حالی محاکمه شد که 3 فرزند او اعلام گذشت کردند اما پسر کوچک‌شان خواستار قصاص پدرش شد.
به گزارش خبرنگار «ایران»، رسیدگی به این پرونده از شهریور سال 1400به دنبال قتل زنی 75 ساله به نام مریم در خانه‌اش آغاز شد. پس از آن مأموران به محل جنایت که خانه‌ای در رباط‌کریم بود اعزام شدند. بررسی‌های اولیه حاکی از آن بود که مقتول با ضربه ماهیتابه به قتل رسیده است، اما آثار ضربه چاقو نیز روی بدنش دیده می‌شد. هادی پسر کوچک قربانی که موضوع را به پلیس خبر داده بود، گفت: من هر روز به پدر و مادرم سر می‌زدم. روز حادثه به خانه آنها رفتم.
از پدرم سراغ مادرم را گرفتم که او با خونسردی گفت مادرت به خاطر خستگی خوابیده اما وقتی وارد آشپزخانه شدم ناباورانه جسد خونین مادرم را دیدم.به دنبال اظهارات پسر مقتول، پدر 85 ساله وی بازداشت شد و پس از چند روز به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: 60 سال پیش ازدواج کردیم، من همسرم را خیلی دوست داشتم اما او به من توجهی نمی‌کرد و همیشه برایش مهم بود که به هادی محبت و توجه کند.
حتی به تازگی همه اموالش را به نام هادی کرده بود و من احساس پوچی می‌کردم. تا اینکه روز حادثه در آشپزخانه با هم بحث‌مان شد و از عصبانیت ماهیتابه را به سرش کوبیدم.
در دادگاه چه گذشت
با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه فرزندان مقتول غیر از پسر کوچکش هادی اعلام گذشت کردند.
وی گفت: من اولین نفری بودم که بالای جسد مادرم رسیدم. هنوز خاطره آن روز از ذهنم پاک نشده و نمی‌توانم از خون مادرم گذشت کنم. به همین خاطر برای پدرم قصاص می‌خواهم.
سپس متهم که به سختی حرکت می‌کرد با کمک مأموران زندان به جایگاه رفت و گفت: مدتی قبل در حمام زندان زمین خورده‌ام و مهره کمرم شکسته و وضعیت خوبی ندارم. من اتهام قتل را قبول ندارم و بی‌گناه هستم. من آن شب خوابیده بودم.
ساعت ۴ صبح بود که با سیلی که به صورتم خورد از خواب بیدار شدم.
همسرم را دیدم که بالای سرم ایستاده بود. او با عصا ضربه‌ای به سینه‌ام زد که عصا شکست.
همسرم چاقو در دست داشت و می‌خواست مرا بکشد. به همین خاطر او را هل دادم. علت درگیری ما همین پسری است که حالا می‌خواهد قصاص شوم. من دو مغازه و یک خانه به او دادم اما او اجاره آنها را به من نمی‌داد. حتی خانه برادرش را هم از او گرفته بود. همسرم با او همدست شده بود تا همه ثروتم را بالا بکشند. من سر همین موضوع مدام با همسرم درگیری داشتم.
با پایان جلسه رسیدگی به این پرونده قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.