بازی ماز

فرشته پناهی
طنزپرداز

 
با حقوقی به قدر چندر غاز
گذران می‌کنیم با  اعجاز
 
از زمانی که بنده با عشقم
یا علی گفته عشق شد آغاز...
 
همسرم هر چه خواسته، بنده
پیش خود گویم آه! ماذا فاز؟
 
آه چون نیست در بساطم پس
می‌خرم هی فقط ز همسر ناز
 
فاصله هست قدر یک دنیا
بین من با جناب مرد تراز!
 
ما که رقصیده‌ایم یک عمر است
هر طریقی زده است دنیا ساز
 
ای‌خدا هرچه می‌دویم کم است
نرخ اجناس می‌دود پر گاز
 
شده پیچیده زندگی یارب
عینهو آخرین مراحل ماز!
 
ای خدا به خدا رضاً برضاک
که تویی مهربان و محرم راز
 
لطف کن لااقل شود آسفالت
این مسیر پر از نشیب و فراز
 
مرحمت کن غذای اعیانی
نه!... تنوع بده به نان و پیاز
 
لطف کن چرخ زندگیم خدا
نکند گیر پشت دست‌انداز