در حافظه موقت ذخیره شد...
آتشی که به خاطر 20 میلیون تومان به پا شد
به گزارش خبرنگار «ایران»، رسیدگی به این پرونده از اردیبهشت سال 95 با گزارش کشف جسد سوخته مرد سالمندی در حوالی پاکدشت آغاز شد. پس از آن مأموران به محل اعزام شدند . بررسیها نشان میداد که قربانی در یک حریق عمدی با مواد آتشزا به قتل رسیده است.
هنوز 24 ساعت از این ماجرا نگذشته بود که با مراجعه زن میانسالی به اداره آگاهی که از ناپدید شدن همسرش خبر میداد، مشخص شد جسد سوخته متعلق به همسر این زن است.همسر مقتول به مأموران گفت: کریم چند ماه قبل به یکی از دوستانش به نام نادر مبلغی قرض داده بود اما وقتی پولش را خواست نادر هر بار بهانهای میآورد تا اینکه شب قبل از حادثه با نادر قرار گذاشت و از خانه خارج شد اما دیگر بازنگشت.
با اظهارات همسر مقتول و به دست آمدن مدارک مستند، نادر بازداشت شد.وی پس از دستگیری گفت: من کارگر هستم و چند سالی با کریم دوست بودم تا اینکه برایم مشکل مالی پیش آمد و 20 میلیون تومان از او قرض گرفتم، قرار شد 6 ماه بعد آن را برگردانم، اما کریم بعد از 4 ماه تماس گرفت و خواست پولش را زودتر برگردانم. من به او اعتراض کردم که قرار بود 6 ماهه قرضم را برگردانم که به یکباره به من فحاشی کرد و بعد هم با تهدید خواست برای تسویه حساب در پاکدشت قرار بگذاریم. من هم صبح زود به محل قرار رفتم که دیدم او بدون مقدمه به من حمله کرد و از داخل صندوق عقب خودرو دبه بنزینی بیرون آورد و تهدیدم کرد که آتشم میزند. اول فکر کردم میخواهد من را بترساند اما وقتی دیدم بنزین را روی صورتم پاشید عصبانی شدم و درگیری میان ما بالا گرفت، در همان لحظه کریم فندکش را روشن کرد که بخشی از بدن من سوخت و خودش هم آتش گرفت من هم از ترسم فرار کردم.
با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یکم استان تهران رفت.
در ابتدای این جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند.
پس از آن متهم به جایگاه رفت و با رد اتهام قتل عمد مدعی شد که مقتول قصد داشت من را بسوزاند و عمدی در کارم نبود. در نهایت قضات وی را از اتهام قتل عمد مبرا کردند، اما با اعتراض اولیای دم پرونده برای رسیدگی مجدد به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در این دادگاه برای متهم حکم قصاص صادر شد.
پس از تأیید حکم و در حالی که متهم در یک قدمی چوبه دار قرار داشت، توانست رضایت اولیای دم را جلب کند و پرونده برای رسیدگی از جنبه عمومی جرم مورد بررسی قرار گرفت.
در این جلسه متهم ضمن ابراز ندامت گفت: 7 سال است که زندگی خودم و خانوادهام نابود شده است. 54 سالم بود که به زندان افتادم و حالا در آستانه 62 سالگی هستم. به خاطر یک لحظه عصبانیت زندگیام تباه شد حالا از قضات درخواست میکنم تا در حد امکان در مجازاتم تخفیف قائل شوند.
با پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.