مرد جنایتکار اموال همسرش را با سند سازی فروخت
کامران علمدهی / مردی که پس از کشتن همسرش اموال او را فروخته بود در حالی به چوبه دار نزدیک شد که با شکایت خانواده مقتول از جنبه جعل اسناد و کلاهبرداری محاکمه شد.
به گزارش «ایران»، خرداد سال ۹۳ خبر ناپدید شدن زن جوانی به نام مرجان به پلیس اعلام شد. نخستین بررسیها نشان میداد وی با مردی به نام محمود ازدواج کرده است اما اختلاف زیادی با هم داشتند. وقتی مأموران به سراغ همسر وی رفتند محمود مدعی شد همسرش را طلاق داده و خبری از او ندارد.
در حالی که مأموران به دنبال سرنخی برای پیدا کردن زن ناپدید شده بودند، دریافتند مرجان یک دستگاه آپارتمان در تهرانپارس، یک خودروی ۲۰۶ و یک ویلا در شهرستان فریدونکنار داشته که آپارتمان و خانه ویلاییاش با وکالتنامه به نام محمود انتقال داده شده است.
از اینرو محمود بار دیگر بازجویی شد و با ادعایی تازه عنوان کرد: از آنجایی که مرجان حدود 150 میلیون تومان به من بدهکار بود این اموال را وکالتی به نام من کرده است تا حسابش را تسویه کند. البته مرجان سابقه خودکشی هم داشته و ممکن است بلایی سر خودش آورده باشد.
در ادامه کارآگاهان دریافتند هیچ سند طلاقی برای این زوج در هیچ یک از دفترخانهها ثبت نشده و اسناد فروش اموال جعلی است. با روشن شدن این موضوع محمود به ناچار لب به اعتراف گشود و به قتل مرجان اعتراف کرد و گفت: ما از ابتدای عقدمان با هم مشکل داشتیم و روز حادثه وقتی با هم بحث کردیم من جلوی دهانش را گرفتم تا ساکت شود اما او بیهوش شد و من هم با شال خودش خفهاش کردم و بعد هم به خواهرزادهام زنگ زدم و موضوع را به او گفتم و به اتفاق هم جسد مرجان را در یکی از روستاهای فیروزکوه که خانهای قدیمی متعلق به عمویم بود دفن کردیم و بعد هم به مادرش که پیگیر او بود گفتم از هم جدا شدهایم.
پس از اعترافات متهم، وی در دادگاه محاکمه شد و قضات بر اساس مستندات و مدارک موجود در پرونده متهم را به قصاص محکوم کردند و حکم از سوی دیوانعالی کشور هم مهر تأیید خورد و متهم در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
محاکمه برای اسناد جعلی
بدین ترتیب مرد اعدامی برای رسیدگی به اتهامهایی چون استفاده از سند مجعول، معاونت در جعل سند، کلاهبرداری، انتقال اموال دیگری به غیر، سرقت عابربانک مقتول به همراه 6 همدستش در شعبه دوم دادگاه کیفری محاکمه شد . ابتدا مادر مقتول به جایگاه رفت و با تکرار اظهاراتش عنوان کرد: داماد سابقم دخترم را بیرحمانه کشت و بعد هم اموالش را با جعل سند فروخت. آنها 3 ماه پس از قتل دخترم حتی به خانهای که
3 دانگ آن به نام من و نیمی هم به اسم دخترم بود هم رحم نکردند و آن را با سندسازی از من گرفتند.
قاضی از متهم خواست در اینباره توضیح دهد که گفت: وقتی همسرم را کشتم 3 ماه طول کشید تا پلیس به ماجرا پی ببرد و دستگیر شوم و در این مدت از سوی یکی از بستگانم به فردی به نام قاسم که حالا هم یکی از متهمان پرونده است معرفی شدم و او برای تنظیم وکالتنامه ویلا و خودروی همسرم از من 32 میلیون گرفت و 500 هزار تومان هم برای طلاقنامه دریافت کرد. او از ابتدا میدانست همسرم را کشتهام.
در ادامه قاسم به جایگاه رفت و گفت: من اتهامهایم را قبول ندارم. محمود را نمیشناختم آن روز با یک خانم که شبیه همسرش بود به دفتر ما آمد و درخواست داد تا سندهای خودرو و ماشین را به نام او منتقل کنم من هم کار قانونی کردم.
قاضی پرسید: شما مطمئن بودی که آن خانم همسرش بود؟
متهم جواب داد: من نمیتوانم که هرکسی به ما مراجعه میکند را احراز هویت کنم یا از او آزمایش DNA بگیرم. من از کجا باید میدانستم که محمود جنایتی مرتکب شده و قصد دارد اموال همسرش را به نام خودش کند.
بعد از اظهارات قاسم، محمود بار دیگر به جایگاه رفت و گفت: قسم میخورم که آن روز هیچ زنی را به جای همسرم جا نزدم و او برای فرار از مجازات دروغ میگوید.سایر متهمان نیز یک به یک به جایگاه رفتند و عنوان کردند اصلاً در جریان ماجرای قتل نبودند.
پس از اظهارات متهمان، قاضی به محمود گفت: اگر پشیمان شدهای سعی کن برای آخرین دفاعیاتت حقایقی را که تاکنون نگفتهای بگویی.متهم جواب داد: من ممکن است تا یک ماه دیگر اعدام شوم و امیدی به زنده بودن ندارم فقط میخواهم حقایق بازگو شود تا همه بدانند که بخشی از اتهامهایی که به من نسبت داده شده به خاطر افرادی است که فقط به فکر منافعشان بودند.
با پایان اظهارات متهمان، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.