خواب عجیبی که قاتل را نجات داد
گروه حوادث/ زن سالخورده و همسرش که با دریافت دیه از قاتل پسرشان او را بخشیده بودند، پس از دیدن خوابی عجیب پول دیه را برای آزادی 27 زندانی هزینه کردند.
به گزارش خبرنگار حوادث ایران، ۱۷ شهریور سال ۹۷ مرگ پسر ۲۶ سالهای در یکی از بیمارستانهای مازندران به پلیس گزارش شد. با اعلام این خبر، تحقیقات آغاز و در بررسیهای اولیه مشخص شد مقتول به نام میلاد در یک درگیری به قتل رسیده است.عامل این جنایت که در محل دستگیر شده بود در تحقیقات گفت: به همراه نامزدم سوار بر ماشین بودم که مقتول با خودرواش جلوی خودروی من پیچید و سر این موضوع با هم دعوایمان شد. عصبانی شدم و ناخواسته با چاقو به او ضربه زدم که کشته شد. با اعتراف متهم، او در دادگاه کیفری استان مازندران به قصاص محکوم و پرونده او برای اجرای حکم به دادسرای ساری ارسال شد.
بخشش معجزهآسا پای چوبه دار
محکوم این پرونده در مدت زمانی که در زندان به سر میبرد، سعی کرد با کمک خانواده و ریش سفیدان از اولیای دم رضایت بگیرد، اما پدر و مادر مقتول خواهان قصاص بودند.
سحرگاه روز اجرای حکم، زمانی که پسر جوان پای چوبه دار رفت، بار دیگر از خانواده میلاد خواست او را ببخشند اما آنها همچنان خواستار اجرای قصاص بودند.
سرانجام طناب دار دور گردن زندانی گره خورد و این بار مرد جوان که خود را در یک قدمی مرگ میدید، بعد از التماس فراوان ناگهان سرش را به سمت آسمان گرفت و فریاد زد: «میلاد تو کمکم کن و از خانوادهات بخواه مرا ببخشند.» پدر و مادر مقتول با شنیدن اسم پسرشان، ناگهان حالشان دگرگون شد و تصمیم گرفتند در آخرین لحظه از قصاص قاتل فرزندشان گذشت کنند.
خواب عجیب
خانواده میلاد که قاتل پسرشان را به شرط پرداخت دیه بخشیده بودند، در زمانی که وی با کمک نیکوکاران و همچنین آذر شهسواری یکی از اعضای تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران مبلغ دیه درخواستی را تهیه میکردند، مادر مقتول از بخشش قاتل پشیمان شد. وی و همسرش تصور میکردند با این بخشش خون پسرشان پایمال شده است.
عذاب وجدان پشیمانی لحظهای خانواده میلاد را رها نمیکرد تا اینکه مادر میلاد خواب عجیبی دید. زن میانسال در این رابطه به خبرنگار ما گفت: از اینکه قاتل را بخشیده بودیم، ناراحت بودم تا اینکه یک شب خواب عجیبی دیدم. زلزله آمده و همه جا ویرانشده بود. زمین شکافته و تعدادی از مردم هم داخل این شکافها و گودالها گرفتار شده بودند. پسرم میلاد در خواب به من گفت مادر دستت را دراز کن و یک نفر را نجات بده. من هم دستم را به داخل شکاف بردم و یک نفر را نجات دادم. وقتی بیرون آمد، دیدم قاتل پسرم است. از خواب که بیدار شدم، دلم آرام گرفت و فهمیدم پسرم از این کار ما ناراحت نیست و قاتلش را بخشیده است.
او ادامه داد: با پولی که به عنوان دیه دریافت کردهایم، تا به حال ۲۷ زندانی جرایم غیر عمد را آزاد کردهایم. پسرم با اینکه مهندس بود اما یک مغازه لباسفروشی راه انداخته بود و به بچههای نیازمند لباس میداد. حس میکنم با این کار، پسرم خوشحالتر شده است.