پرونده مشترک قرنی و آیت‌الله میلانی در ساواک

مهدی گیلانی
پژوهشگر

یکی از فعالیت‌های شاخص شهید سپهبد قرنی، ارتباط با آیت‌الله میلانی بود؛ مرجع تقلید شجاع و مبارزی که در غیبت امام در دوره تبعید، محل رجوع مبارزین بود. جلال‌الدین فارسی در این خصوص می‌نویسد:« در مدت اقامت آقای میلانی در تهران، در میان افراد مختلفی که به خدمت ایشان شرفیاب می‌شدند، مرحوم سپهبد قرنی - که سرتیپ بازنشسته‌ای بود - شرفیاب می‌شود. وی قبلاً به اتهام تدارک کودتا دستگیر شده و چون جرمش به اثبات نرسیده بود، او را از معاونت اداره دوم ارتش برکنار و بازنشسته کرده بودند. با مشاهده شرایط سیاسی مساعد برای اقدام علیه شاه، ضمن تماس با مرحوم میلانی از امکان موفقیت در براندازی رژیم با ایشان صحبتی می‌کند. ضمناً یادآور می‌شود در جریان این کار عده زیادی کشته خواهند شد و از وجه شرعی چنین اقدامی که توأم با استقبال از شهادت یا کشته شدن عده‌ای خواهد بود، استفسار می‌نماید. آقای میلانی می‌فرمایند: «اگر با موفقیت توأم باشد اشکالی ندارد.» برای اینکه تماس آن شخصیت نظامی - با سابقه کودتایش - با این مرجع ضدرژیم پنهان بماند واسطه‌ای میان خود قرار می‌دهند. این واسطه، مرتضی جزایری، از خویشاوندان نزدیک مرحوم میلانی است... قرنی و دو نفر از دستیارانش دستگیر شدند چون نمی‌توانستند او را مثل دیگران شکنجه کنند، او را بی‌خوابی می‌دادند که شکنجه‌ای طاقت‌فرساست. با وجود این، مرحوم قرنی چیز قابل توجهی نمی‌گوید. در این میان رابطه برخی مبارزین دیگر با آیت‌الله میلانی کارساز می‌گردد. قرنی و دو همکارش ممنوع‌الملاقات می‌شوند اما در آن ایام شهید دکتر باهنر، دوره محکومیت 9 ماهه‌ای را در قزل‌قلعه می‌گذرانده است. قرنی در آنجا با ایشان تماس گرفته از ایشان می‌خواهد پس از آزادی، پیامی را در این زمینه به آیت‌الله میلانی برسانند که میزان اعتراف او چقدر بوده است.»
جلال‌الدین فارسی در ادامه خاطره خود می‌گوید: «شهید باهنر، پیام و جزئیات امر را با بنده در میان گذاشت. بی‌درنگ در نامه‌ای برای مرحوم میلانی درج کردم و به کمک آقای حاج جواد مقصودی توسط پیکی به مشهد و خدمت ایشان فرستادم. مرحوم میلانی، تا این زمان در برابر اصرار رئیس ساواک که می‌خواست درباره رابطه‌شان با قرنی از ایشان سؤال و نوعی بازجویی کند، مقاومت کرده و با مماطله می‌گذراندند. بعضی از آگاهان سیاسی مشهد که نظر مشورتی به ایشان می‌دادند بر مقاومت و جواب رد، اصرار می‌ورزیدند. با وصول نامه بنده، مرحوم میلانی موافقتشان را برای جوابگویی به رئیس ساواک اطلاع دادند. پاکروان به بهانه زیارت به مشهد و خانه ایشان رفت و موضوع را مطرح ساخت. ایشان با همان سادگی ظاهری و صفایی که داشتند عین پاسخ‌هایی را که مرحوم قرنی در بازجویی کاملاً سری خود داده بود، اظهار نمودند. پاکروان خوشحال از موفقیت در انجام بازجویی از یک مرجع تقلید، به تهران بازگشت. ساواک به غلط تصور کرد قرنی حقیقت را گفته است. در نتیجه مرحوم قرنی و دو دستیارش کیفر سبکی دیدند و پرونده مرحوم آیت‌الله العظمی میلانی طوری بسته شد که دشمنان اسلام در ساواک و رژیم نمی‌خواستند.»