قاتل دختر جوان قصاص می شود
کامران علمدهی / پسر بیکار که به طمع سرقت طلاهای دختر جوان او را به قتل رسانده بود از سوی قضات دادگاه کیفری یک استان تهران به قصاص محکوم شد. اواخر اسفند سال ۱۴۰۰ دختر جوانی به کلانتری شهرک اندیشه شهریار رفت و با نگرانی از ناپدید شدن دوستش فریبا خبر داد و در تشریح ماجرا به مأموران گفت: فریبا مجرد است و در خانهاش تنها زندگی میکند. من هر روز با او در تماس بودم یا به خانهاش میرفتم اما چند روزی است که از فریبا بیخبرم، نه تلفنش را جواب میدهد و نه در خانهاش را باز میکند. چون این موضوع سابقه نداشته است نگرانش شدم و تصمیم گرفتم موضوع را با پلیس درمیان بگذارم. پس از این شکایت، مأموران پلیس به همراه مأموران آتشنشانی به محل زندگی فریبا رفتند و پس از باز کردن در خانه با جسد خونین او مواجه شدند. بررسیهای اولیه نشان میداد از جنایت بیش از دو روز گذشته و قاتل علاوه بر اینکه چندین ضربه چاقو به مقتول زده با یک شال مشکی نیز او را خفه کرده، همچنین طلاها و سکههای مقتول نیز سرقت شده است. در ادامه به دستور مقام قضایی جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و شناسایی عامل قتل در دستور کار مأموران قرار گرفت. نخست مأموران با بررسی مکالمههای تلفنی مقتول دریافتند که او از چند هفته قبل با پسر جوانی به نام شهرام آشنا شده بود و با هم صحبت میکردند.
دستگیری 3 ماه پس از جنایت
با مشخص شدن این موضوع مأموران به سراغ شهرام رفتند اما ردی از او به دست نیامد. بنابراین احتمال ارتکاب قتل از سوی وی قوت گرفت. جستوجو برای یافتن پسر جوان ادامه داشت تا اینکه مأموران دو ماه بعد موفق شدند ردی از او در استان یزد به دست بیاورند و متهم را دستگیر کنند و مقداری از طلاهای مقتول نیز که همراهش بود کشف شد. بعد از دستگیری، متهم به قتل فریبا اعتراف کرد و گفت: دو هفته قبل از این ماجرا در خیابان با فریبا آشنا و متوجه شدم که تنها زندگی میکند به همین خاطر به او ابراز علاقه کردم و در نهایت هم به بهانهای به خانهاش رفتم. 3 روز در آنجا ماندم. در این مدت فهمیدم طلا و سکههای زیادی در خانه دارد و از آنجایی که کار درستی نداشتم و وضعیت مالیام خوب نبود وسوسه شدم تا طلاهایش را سرقت کنم. شب حادثه آنقدر مشروب خوردم که از حال طبیعی خارج شدم و بعد با چاقویی که در جیبم بود چند ضربهای به او زدم و از ترس اینکه همسایهها متوجه موضوع شوند شال مشکی که روی مبل افتاده بود را برداشتم و دور گردنش پیچیدم تا خفه شد، بعد هم طلاها و سکههایش را برداشتم و به یزد رفتم و قصد داشتم به صورت غیرقانونی به ترکیه بروم که موفق نشدم.پس از تکمیل تحقیقات و گزارشهای پلیس و پزشکی قانونی، برای شهرام به اتهام قتل عمد کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای جلسه اولیایدم درخواست قصاص کردند، سپس متهم به جایگاه رفت و با پذیرش اتهامش عنوان کرد: قصد کشتن فریبا را نداشتم، فقط میخواستم با مجروح کردنش طلاها و سکههای او را سرقت کنم و از آنجا بروم اما فریبا آنقدر سروصدا به راه انداخت که به ناچار او را کشتم و حالا هم پشیمانم و از مادرش میخواهم مرا ببخشد. پس از اظهارات متهم و وکیل او، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدارک و مستندات موجود در پرونده، متهم را به قصاص محکوم کردند.