تأملی در باب «راهپیمایی 22 بهمن» و جایگاه آن در نظام اسلامی ما
راهپیمایی 22 بهمن تکرار خود انقلاب اسلامی است
دکتر علی جعفریهرستانی
پژوهشگر و از اعضای مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)
«راهپیمایی» اساساً تجلی اجتماعی انقلاب اسلامی است و ماهیتی فرهنگی دارد. شیوه مبارزه نرم حضرت امام(ره) اقتضا میکرد فرمی از اعتراض در پدیدهای به نام «راهپیمایی» تجلی پیدا کند و اساساً مبدأ و منشأ پدیده راهپیمایی به مثابه یک کنش سیاسی انقلاب اسلامی بوده و جالب است که بقای انقلاب اسلامی را هم حضرت امام(ره) به مانایی راهپیمایی 22بهمن گره زدهاند تا آنجا که جمهوری اسلامی بر سر راهپیمایی با دشمنان خودش تحدی کرده است بدین معنا که اگر راهپیمایی بود، ما هستیم و اگر راهپیمایی یک روزی نبود، ما نیستیم و مشروعیتی نخواهیم داشت. هیچ انقلابی در طول تاریخ انقلابها و هیچ نظام تأسیس شدهای از برآیند انقلابها، چنین تحدی ندارد بدین معنا که بقای خود را به یک پدیده بزرگ اجتماعی و منحصربهفرد که در یک آنی از تاریخ یکساله حیاتش رقم میخورد، گره بزند.
به واسطه همین ویژگی خاص است که دکتر کچویان در مقاله درخشان خود در مقدمه کتاب «جامعهشناسی راهپیمایی 22 بهمن» به این نکته متذکر میشود که راهپیمایی از سنخ رویدادهای تقویمی جشن تولدی نیست. رویداد، اتفاق و رخدادی نیست که 42 سال پیش در بهمن 57 به وجود آمده و ما برای گرامیداشت و یادآوری آن راهپیمایی برگزار میکنیم؛ راهپیمایی 22 بهمن تکرار خود انقلاب اسلامی است. پدیده مهمی است و مردم در این پدیده، رخداد و کنش بزرگ اجتماعی تلاش میکنند به نظام جمهوری اسلامی برای یک سال کاری دیگر فرصت مجددی بدهند و تقریباً همه حسابهای عقبافتاده نظام جمهوری اسلامی را صاف میکنند.
امسال این اتفاق خیلی مهمتر بود چون به جهت مشکلات و معضلاتی که داشتیم، حساب جمهوری اسلامی به نوعی ته کشیده بود ولی آحاد قابلتوجهی از جامعه ایرانی در آن بزنگاه در حقیقت نوعی انقلاب کردند و به نظام جمهوری اسلامی یاری رساندند و عملاً تلاشهای اپوزیسیون به ظاهر منسجم ولی حقیقتاً متشتت را ناکام گذاشتند. این خود یک اتفاق منحصربهفرد است و جمهوری اسلامی باز در این تحدی بزرگ با کمک مردم از یک موقعیت بسیار حساس عبور کرد و وارد شرایط جدیدتری شد. بنابراین راهپیمایی خودش یک پدیده قابل مطالعه است و تنها در ایران میتوان آن را یافت. حتی در انقلابهایی موسوم به بهار عربی یا جنبشهایی که در جهان اسلام یا جهان عرب در همین خاورمیانه در شمال آفریقا به وجود آمد، باز راهپیمایی نبود، تجمعات میدانی بود. «راهپیمایی» اتفاق ویژهای است که در ایران میافتد و عملاً یک نظام را حفظ میکند.
راهپیمایی در ایران پدیدهای است که کاملاً مردمی اجرا میشود یعنی تماشاکنندگان آن همان مشارکتکنندگان در آن هستند. البته اقشاری هم هستند که در این راهپیماییها شرکت نمیکنند یا به مشارکت در آن کمتوجه هستند یا کارکرد آن را کم میدانند. این را هم باید توجه داشت که بالاخره بدنهها و آحاد فعالی از ملت که توجه به یکپارچگی ایران و دغدغه تمامیت ارضی ایران را دارند، همچنان امیدوار هستند و آرمانهای انقلاب را دنبال میکنند و به آنچه در انقلاب سال 57 اتفاق افتاده باورمند هستند و آن را یک نقطهعطف تاریخ ایران میدانند. البته شاید بخش قابلتوجهی هم باشد که هیچوقت در راهپیماییها شرکت نکردند. آنها هم در جای خود قابل مطالعه هستند ولی در عیار دولت- ملتها نمیتوان اهمیت این پدیده بزرگ را نادیده گرفت. در عین حال به نظر میرسد آن چیزی که توان ملی ما را تضعیف و رویکردهای انقلابی ما را رقیق میکند، در سه گانه «فقر»، «فساد» و «تبعیض» قابل صورتبندی است و این سهگانه جزو معدود کلیشههای گفتاری و زبانی است که اجماعی در آن بین رهبران انقلاب، نخبگان، خبرگان و آحاد اجتماعی وجود دارد. بنابراین چیزی که میتواند اصالت جمهوری اسلامی را تضمین کند، مبارزه بیامان با این سهگانه است. البته گفتنی است انقلاب اسلامی در درجه اول انقلابی علیه تبعیض است تا علیه فساد و فقر. پاشنهآشیل جمهوری اسلامی مسأله تبعیض است والا آحاد اجتماعی و مدنی ما در جمهوری اسلامی متوجه هستند که رفع فقر دوره طولانیتری را دنبال میکند و پیچیدگیهای خاص خود را دارد. فساد در هر سیستمی میتواند وجود داشته باشد اما آنچه ناراحتکننده است و دلزدگی و واگراییها را تشدید میکند، «تبعیض» است. اگر تبعیض تا حدودی کنترل شود، در رفع فقر و فساد هم میتواند مؤثر باشد.