چه زمانی ناقوس خطر برای انقلاب به صدا در میآید؟
حاکمیت باید «همه» مردم را نمایندگی کند
حجتالاسلام دکتر صابر جعفری
استاد حوزه و دانشگاه و معاون پژوهشی مرکز تخصصی مهدویت
پرسش از ذات و ماهیت انقلاب اسلامی، تداوم و بقای آن سه پرسش محوری در مورد انقلاب اسلامی است. به طور متعارف در رویکردهای جامعهشناسی انقلاب، انقلاب به مثابه محصول یک بسیج سیاسی تمام عیار انگاشته میشود بنابراین در این نوع از تحلیلها کمتر به سرشت انقلاب پرداخته میشود.
انقلاب آن لحظهای است که نیروی اجتماعی انقلابی در متن انقلاب اسلامی بدون اینکه انقلاب و مردم را چندپاره کند، بتواند همه مردم را در لحظه انقلاب نمایندگی کند. در حالی که در انقلابهای دیگر همچون انقلاب فرانسه، مهمترین نیروی انقلاب که بورژوازی است، برای اینکه بتواند لحظه انقلابی را رقم بزند، ناچار و ناگزیر است که با یک بخشی از جامعه دست به ائتلاف بزند و پشت بخشی دیگر از جامعه را خالی کند. بورژوازی با پرولتاریا در فرانسه ائتلاف میکند و دست اشرافیت و کلیسا را از نظامهای حقوقی و سیاسی کوتاه میکند یا در انگلستان بورژوازی به اندازهای قدرتمند است که نیازی به کمک پرولتاریا ندارد و به تنهایی و با یک ائتلاف نانوشته با اشرافیت، انقلاب را رقم میزند ولی در انقلاب اسلامی، متفکرانی چون پییر بلانشه و فوکو شرایطی را روایت میکنند که در آن نیاز نبوده که جامعه ایران دچار انشقاق جدی شود و در واقع، هیچ ائتلافی وجود نداشته است. در لحظه انقلاب نیروی انقلاب میتوانسته همه مردم را نمایندگی کند.
از نظر فوکو، لحظه انقلاب آن لحظهای است که نیروی انقلابی میتواند مدعی همه مردم باشد. میتواند بگوید که ای مردم! حاکمیت مستقر دیگر نمیتواند مسئولیت شما را برعهده بگیرد. من میتوانم بدیلی برای وضعیت موجود باشم و در این وضعیت بدیل میتوانم همه شما را نمایندگی کنم.
اما تداوم انقلاب اسلامی و بقای انقلاب اسلامی در گرو چیست؟ واقعیت این است که انقلاب اسلامی در مقایسه با سایر انقلابهای مدرن، تنها انقلابی است که توانسته در آن لحظه وقوع انقلاب به آن اتوپیای انقلابی فوقالعاده نزدیک شود. اما مسأله دیگری که مطرح میشود، این است که تا کی میتوان همه مردم را در وضعیت انقلابی نگه داشت؟ بیتردید، همیشه نمیتوان در وضعیت انقلابی باقی ماند و هر انقلابی مستلزم به ثبات رساندن انقلاب با استقرار یک رژیم پساانقلابی است. از همین رو است که انقلابها سعی میکنند با نهادسازی، همه مردم را به اقسام و اقشار مختلف مردم تبدیل کنند و هیچ انقلابی گریزی از این ندارد.
بحران مشروعیت آنجایی پیش میآید که دم و دستگاه حاکمیت یا به تعبیر لویی آلتوسر آپاراتوس حکومت دیگر نتواند کار کند. مردم احساس کنند که این حکومت دیگر نمیتواند مسئولیت آنان را برعهده گیرد. واقعیت این است که انقلاب اسلامی و آپاراتوس آن تا لحظهای میتواند کار کرده و تداوم پیدا کند که بتواند کماکان همه مردم را نمایندگی کند. به نظر من ناموس انقلاب اسلامی همین نمایندگی کردن از همه مردم است و آن لحظهای که یک انشقاقی در جامعه انقلابی به وجود آید که حاکمیت احساس کند با مردمی طرف است که دیگر نمیتواند آنها را نمایندگی کند، ناقوس خطر برای انقلاب اسلامی به صدا درآمده است.