هزار توی نوشتن

نویسندگان مطرح معاصر در کتاب رویای نوشتن از تجربه نویسندگی می‌گویند

بهار خسروی
گروه کتاب


هر کسی در زندگی رویایی دارد و نوشتن رویای افرادی است که کلمات را همچون سنگری برای پناه گرفتن می‌دانند. آنها با نوشتن بیشتر از هر کار دیگری آرام می‌شوند و آرام می‌کنند. این توانایی را دارند که با خلق داستان‌ها و قصه‌های‌شان، گاهی آ‌دم‌ها را از بزنگاه‌های زندگی بیرون بکشند و در مقاطعی دست آنها را بگیرند و از دنیای تلخ واقعیت به درون کتاب‌های خود رهسپار کنند. خیلی از کتابخوان‌ها با خواندن کتابی از یک نویسنده متأثر شده و حتی مسیر زندگی خود را تغییر داده‌اند یا با خواندن یک کتاب یأس و ناامیدی را کنار گذاشته و انگیزه‌‌ای برای ادامه دادن پیدا کرده‌اند. همین باعث شده که کتابخوان‌ها و اهالی قلم همیشه برایشان جذاب باشد که داستان‌ها و کتاب‌های مورد علاقه‌شان در چه شرایطی خلق شده‌‌اند. همچنین اطلاعاتی درباره سبک زندگی، تکنیک‌های نوشتاری و عادات رفتاری نویسنده دلخواه خود به دست آورند. اینکه آنها چه ساعتی شروع به کار می‌کنند و می‌نویسند، چگونه به خلق شخصیت‌های کتاب خود می‌پردازند یا چه زمانی به زندگی روزمره خود می‌رسند. «رویای نوشتن» همان کتابی است که نویسنده‌های بزرگ در آن درباره نوشتن و دنیای خود صحبت می‌کنند؛ اینکه چه شد که به نوشتن روی آوردند و در پس نوشته‌ها و آزمون و خطاهایشان چه نکات و تجربیاتی برای خوانندگان به همراه دارند.
«رویای نوشتن» شاید برای خواننده در نگاه اول این ذهنیت را به وجود آورد که با کتابی درباره عشق و علاقه به نویسندگی مواجه است، از آن داستان‌ها که قهرمان قصه بارها و بارها می‌نویسد، دور تا دورش هم پر است از کاغذهای مچاله شده و تلاش‌های بی‌وقفه برای خلق اثری که راضی‌اش کند، در نهایت هم به پاس همه تلاش‌هایش به رویای نویسنده شدن می‌رسد و آرزوی خود را به واقعیت بدل می‌کند. اما این کتاب حرف‌های بیشتری برای گفتن دارد، آن هم از نویسندگان بزرگی همچون گابریل گارسیا مارکز، وودی آلن، ژوزه ساراماگو و... وقتی خواننده صفحه‌های کتاب را ورق بزند و پیش برود با مجموعه‌ای از مصاحبه‌های نویسندگان بزرگ روبه‌رو می‌شود. این کتاب ۳۹۸ صفحه‌ای توسط مژده دقیقی ترجمه شده و انتشارات جهان کتاب آن را به چاپ رسانده است. در ابتدای هر بخش و قبل از شروع گفت‌وگوها، سابقه کاری و آثار هر نویسنده نیز آورده شده است. کتاب دوازده مصاحبه و یک گزارش است که همه به استثنای مصاحبه با جرج پلیمپتن، از مجله پاریس ریویو انتخاب و ترجمه شده‌اند.

شگفتی‌های مصاحبه اصولی
کتاب با گفت‌وگوی جرج پلیمپتن سردبیر «پاریس ریویو» با عنوان «گفت‌وگو با مصاحبه‌گر» آغاز می‌شود. سردبیری که کمتر کسی به اندازه او برای رونق نشریات ادبی و ارتقای وجهه‌شان تلاش کرده است. می‌توان گفت زندگی او عمدتاً بر دفاع از ادبیات و فرهنگ عمومی متمرکز بوده و در طول زندگی تمایل بسیاری به ثبت تجربه بر کاغذ داشته است. او چهل و پنج سال به انتشار ادبیات داستانی جدی، شعر، هنر معاصر و مصاحبه‌های ادبی پرداخته و مجموعه‌ای کم و بیش کامل از سرشناسان ادبی این قرن ارائه کرده است. جرج پلیمپتن معتقد است بعضی مصاحبه‌ها هستند که آدم خیال می‌کند خیلی محشر از کار در می‌آیند، حسابی هم طولانی‌اند، ولی وقتی روی کاغذ پیاده می‌شوند، می‌بینید از سر تا ته آشفته‌اند؛ از آن عمقی که تصورش را می‌کردید هم خبری نیست. در چنین مواردی ویرایش لازم است و باید مصاحبه را از نو تنظیم کرد. مصاحبه خوب نه تنها نکته‌ای را درباره شخصیت نویسنده فاش می‌کند، بلکه یکی دو شگفتی و شاید حتی یک طرح دارد.
عنوان «سه روز با گابو» به گفت‌وگوی سیلوانا پاترنوسترو با گابریل گارسیا مارکز اختصاص دارد. مگر می‌شود کسی اهل کتاب و کتابخوانی باشد و نام «صد سال تنهایی» نوشته این نویسنده به گوشش نخورده باشد؟ بی‌شک این کتاب در کتابخانه هر اهل قلم و کتاب‌بازی پیدا می‌شود. سال 1982 گابریل گارسیا مارکز که او را به اسم «گابو» هم می‌شناسند، از نویسنده «صد سال تنهایی» به یک چهره سرشناس و یک شخصیت مهم سیاسی تبدیل شد. او باور دارد که نوشتن یک جور هیپنوتیسم است. اگر موفقیت‌آمیز باشد، نویسنده خواننده را هیپنوتیسم کرده است. هرجا نویسنده تپق بزند، خواننده از خواب بیدار می‌شود، از هیپنوتیسم بیرون می‌‎آید و از خواندن دست می‌کشد. اگر نثر لنگ بزند، خواننده رهایتان می‌کند. باید با پرداختن به جزئیات ظریف، به تک تک کلمات، خواننده را در هیپنوتیسم نگه داشت. این عملی است مداوم که طی آن با صحبت و ریتم خواننده را مسموم می‌کنید.
بخش دیگر با عنوان «هنر طنز و وسوسه نوشتن» گفت‌وگو با وودی آلن است. کار او در واقع، تلاشی است حیرت‌انگیز در چند رشته از جمله ادبیات، تئاتر و سینما. به گفته خودش کارگری بی‌اختیار محسوب می‌شود و کاری که واقعاً دوست دارد بکند هرکاری است غیر از آن چیزی که مشغول انجامش هست. او کار خود را از نوجوانی در عرصه طنز شروع کرد. از نمایشنامه‌های موفق او می‌توان به «از اون آب نخور» و «دوباره سعی کن سام» اشاره کرد که از روی آنها فیلم ساخته شد. او پیش از آنکه بتواند بخواند، همیشه دلش می‌خواست بنویسد. پیش از آن، از خودش داستان در می‌آورد. همیشه برای همکلاسی‌هایش از خودش داستان می‌ساخت. در مجموع، بیشتر طرفدار نویسنده‌های جدی بود تا طنزنویس‌ها. ولی خودش از عهده نوشتن طنز بر می‌آمد؛ در آغاز، کارش تقلید صرف از شولمان و گاهی هم  پرلمان بود. در آن یک سال ناموفقی که به دانشگاه رفت، چند مقاله نوشت که همه آنها اقتباس بد (یا خوبی) از شولمان بودند. اصلاً از قابلیت‌های خودش آگاه نبود.

چند نکته درباره ملکه جنایت
«ملکه جنایت» عنوان دیگری است که گفت‌وگو با پی.دی. جیمز را شامل می‌شود؛ برجسته‌ترین و محبوب‌ترین نویسنده انگلستان که به این عنوان شناخته می‌شود و پیشکسوت رمان نویس‌های ژانر کارآگاهی به حساب می‌آید. منتقدان نشریات ادبی کار او را می‌ستایند و خوانندگان زیادی بیرون از محدوده این ژانر هم دارد. او از بچگی عادت داشته برای خواهر و برادر کوچک‌ترش داستان‌های تخیلی تعریف کند. کار دیگری هم می‌کرد؛ در ذهنش، خودش را به صورت سوم شخص توصیف می‌کرد: «او موهایش را شانه زد و صورتش را شست، بعد لباس خوابش را پوشید....» انگار بیرون از خودش ایستاده بود و خودش را تماشا می‌کرد. به گمانش کم و بیش از وقتی فهمید کتاب چیست، دلش می‌خواست نویسنده شود.
در ادامه گفت‌وگو با اسماعیل کاداره با عنوان «هنوز 2000 سال از عمر رمان باقی است» به چشم می‌خورد. مجامع ادبی پاریس «ژنرال ارتش مرده» این نویسنده را شاهکار ادبی خوانده‌اند. بیش از دوازده رمان و چندین مجموعه شعر و مقاله او به فرانسه، انگلیسی و سایر زبان‌ها ترجمه شده است. کاداره را یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان دنیا می‌دانند و چند باری هم نامزد دریافت نوبل شده است. او را با کافکا و اورول مقایسه کرده‌اند. کاداره نویسنده‌ای اصیل است که هم جهانی است و هم در خاک خود ریشه دارد. او معتقد است همیشه آدم‌هایی پیدا می‌شوند که زیاد مزخرف می‌‎گویند! ولی، در منظر کلی، اگر قرار باشد رمان جای دو ژانر مهم را بگیرد، یعنی شعر حماسی که از بین رفته است و تژادی که ادامه دارد، پس تازه در شروع راه است و هنوز دو هزار سال از عمرش باقی است.
«نوشتن رویای من بود» عنوان دیگری است که گفت‌وگو با وی. اس. نایپل (ویدیادهار سوراجپراساد نایپل) را شامل می‌شود. او در سال 1990 به پاس خدماتش به ادبیات به دریافت لقب سِر مفتخر شد. نوشتن رویای او بود. یا شاید هم جا پای پدرش گذاشته باشد. پدری که نویسنده بود، روزنامه‌نگار بود، ولی داستان هم می‌نوشت و در داستان‌هایش پیشینه هندوی‌شان را بررسی می‌کرد. به نظر نایپل، پیشینه بسیار ظالمانه‌ای بود. برای همین، او با این تفکر بزرگ شد که مهم این است به درون بنگرد و همیشه دشمن خارجی نتراشد و خود و ضعف‌های خود را بشناسد.
بخش دیگر کتاب «نوشتن بدون زندگی کردن ممکن نیست» و گفت‌وگو با طاهر بن جلون یکی از معروف‌ترین نویسندگان فرانسه است. کتاب «پدر به من بگو نژادپرستی یعنی چه؟» این نویسنده در زمان انتشار پرفروش بود. او نویسنده‌ای است که می‌گذارد ایده رمان طی یک دوره طولانی خوب در ذهنش جا بیفتد. نوشتن را وقتی آغاز می‌کند که ضرورت خاصی را احساس کند. وقتی کتاب می‌نویسد، نمی‌تواند زیاد مطالعه کند. وقتش را تمام و کمال صرف نوشتن می‌‎کند. این تنها کاری است که از آن لذت می‌برد.
«ادبیات جمعیت دنیا را زیاد می‌کند!» عنوان گفت‌وگو با ژوزه ساراماگو را شامل می‌شود. در سال 1998 پس از چندین سال که در فهرست خصوصی و کوتاه نامزدهای نوبل ادبیات بود، این جایزه را به دست آورد. او کاری را که مجبور است انجام بدهد تا حد ممکن به شیوه‌ای طبیعی انجام می‌دهد. نوشتن برای او یک شغل است. این کار را از عمل نوشتن جدا نمی‌کند، مثل دو چیز که هیچ ربطی به همدیگر نداشته باشند. کلمه‌ها را دنبال هم می‌چیند، یا مقابل هم، تا داستانی بگوید، تا چیزی بگوید که به نظرش مهم یا سودمند است، یا دست‌کم برای خودش مهم یا سودمند است. همین و بس. او این کار را شغل خودش می‌داند.
 
تحت‌تأثیر جرح الیوت
«زندگی تیره و تار است، ولی آن را دوست دارم» عنوان گفت‌وگو با سیمون دوبوار رمان نویس، خاطرات‌نویس و فیلسوف فرانسوی است. او در سال 1954 جایزه معتبر گنکور را برای رمان «ماندارن‌ها» به دست آورد و سومین زنی بود که به دریافت این جایزه نایل شد. علاقه او به نوشتن به گذشته‌های دور برمی‌گردد. در هشت سالگی داستان می‌نوشت. البته خیلی از بچه‌ها این کار را می‌کنند؛ معنی‌اش این نیست که واقعاً استعداد نوشتن دارند. کتاب «آسیاب کنار رودخانه» نوشته جرج الیوت روی او تأثیر عمیقی گذاشت و خیلی دلش می‌خواست نویسنده‌ای باشد که مثل او کتاب‌هایش خواننده داشته باشد و بر خواننده‌ها اثر بگذارد. او همچنین از علاقه‌اش به زبان انگلیسی می‌گوید و اینکه عاشق خواندن «آلیس در سرزمین عجایب»، «پیتر پن»، آثار جرج الیوت و حتی رزاموند لیمن بوده است.
«بیان حقیقت از طریق دروغ» و گفت‌وگو با پل استر بخش دیگر را تشکیل می‌دهد. گستره کار استر وسیع است؛ رمان، مقاله، ترجمه، شعر، نمایشنامه، آواز و همکاری با نقاش‌ها. سه فیلمنامه هم نوشته است. او همیشه با دست می‌نویسد. اغلب با خودنویس، ولی گاهی هم با مداد، به‌خصوص برای اصلاحات. استر نه تنها به حاصل نوشتن، بلکه به روند نوشتن، به عمل قرار دادن کلمات روی کاغذ، علاقه دارد. همیشه کتاب‌هایی برایش کشش داشته که به خودشان برمی‌گشتند، کتاب‌هایی که در عین حال آدم را به درون دنیای بیرون و به درون دنیای کتاب می‌برند. به تعبیری، متن به عنوان قهرمان. «بلندی‌های بادگیر» را چنین رمانی می‌داند.
«چیزی که برای شما (سیاه) است، برای من (واقعی) است» عنوانی برای گفت‌وگو آیزاک باشویس سینگر است. او برادرش ایسرائل جاشوا سینگر را الگوی خود می‌داند و مشاهده کرده که او چطور نوشت و کم کم شکوفا شد و آثارش به چاپ رسید. برادرش قانون‌هایی در مورد نوشتن به او گوشزد کرده است، یکی از آنها این بود که واقعیت‌ها هرگز کهنه یا ملال‌‎آور نمی‌شوند، ولی تفسیرها همیشه می‌شوند. وقتی نویسنده‌ای سعی می‌کند بیش از حد توضیح بدهد و از روان‌شناسی استفاده کند، در همان ابتدای کار دیگر زمانش گذشته است.
گفت‌وگو با اورهان پاموک با عنوان «نیاز به رنج تنهایی» بخش دیگری از این کتاب را در برمی‌گیرد. او را می‌توان پرخواننده‌ترین نویسنده ترکیه به حساب آورد. جایزه ادبی بین‌المللی دابلین (IMPAC) را برای رمان «نام من سرخ است» به دست آورد؛ داستان اسرارآمیز قتلی که در استانبول قرن شانزدهم روی می‌دهد و از زبان راویان متعدد روایت می‌شود. وقتی بیست و یک یا بیست و دو سالش بود، «خشم و هیاهو» به نظرش کتاب خیلی مهمی بود و روی او تأثیر گذاشت. آنچه از آن به جا ماند صدایی بود که در او شکل گرفت. خیلی زود شروع کرد به نوشتن از زبان اول شخص مفرد. اکثر اوقات، وقتی در قالب یک نفر فرو می‌رود، احساس بهتری دارد تا وقتی از زبان سوم شخص می‌نویسد.
 
نوشتن کار ساده‌ای است
بخش دیگر با عنوان «داستان نوشتن کار ساده‌ای است» گفت‌وگو با کازوئو ایشی گورو را تشکیل می‌دهد. در ۲۷ سالگی اولین رمانش «منظره کمرنگ تپه‌ها» را منتشر کرد. رمان بعدی‌اش «هنرمند دنیای شناور» جایزه معتبر ویتبرد انگلستان را به دست آورد. رمان سومش «بازمانده روز» شهرت جهانی‌اش را تثبیت کرد و یکی از نشان‌های افتخار امپراطوری بریتانیا را گرفت. او تخیلش زمانی جان می‌گیرد که از دنیای پیرامون فاصله بگیرد. از نظرش داستان‌نویسی کار ساده‌ای است. خیال می‌کند این تصور در ذهنش باقی مانده است. هرگز از فکر اینکه داستانی از خودش در بیاورد، وحشت نکرده است. نویسندگی همیشه به نظرش کار نسبتاً آسانی بود که آدم‌ها در محیطی آرام انجام می‌دادند.
در ادامه این کتاب گفت‌وگو با ویلیام ویور با عنوان «ترجمه یک هنر نمایشی است» به چشم می‌خورد. او را می‌توان برجسته‌ترین مترجم ادبیات ایتالیایی به زبان انگلیسی در پنجاه سال اخیر دانست. او در بخشی از این گفت‌وگو می‌گوید که «غالباً ترجمه‌اش را با صدای بلند می‌خواند. خیلی مواقع، ممکن است ترجمه به لحاظ فنی درست باشد، ولی موقعی که آن را می‌شنوید به نظرتان بیاید که اشکال دارد. شاید وزن آن درست از کار در نیامده باشد یا جایی مثلاً یک ویرگول لازم داشته باشد.»
عنوان آخر «خاطرات و خطرات نشر» گفت‌و‌گو با رابرت ژیرو است. او را ویراستار، ناشر و کتابخوان متعارف مادام العمر می‌خوانند. او با برخی از بزرگ‌ترین نویسندگان معاصر همکاری کرده است. ژیرو باور دارد:« این وظیفه نویسنده است که اگر نمی‌تواند شاهکار بنویسد، دست کم از نوشتن آشغال خودداری کند و به طریق اولی، این وظیفه ناشر است که اگر نمی‌تواند شاهکاری برای چاپ پیدا کند، دست کم از چاپ آشغال خودداری کند.»
«رویای نوشتن» بیش از آنکه آموزش نویسندگی باشد، تجربه‌ زیستن با نوشتن است؛ همانند دفترچه راهنمایی که اطلاعات مفیدی را در اختیارت قرار می‌دهد. خواننده با رجوع به آن و خواندن مصاحبه نویسندگان بزرگ می‌تواند از تجربیات و راهکارهای خوب و کارآمد آنها بهره بگیرد. این کتاب را شاید لازم باشد بارها خواند و ورق زد و هربار ایده و درسی جدید از آن گرفت. خواندن این کتاب به خصوص به افرادی که می‌خواهند نویسنده شوند یا در این مسیر هستند و برای نوشتن تلاش می‌کنند، توصیه می‌شود.

 

رویای نوشتن
 نویسندگان معاصر 
از نوشتن می‌گویند

 ترجمه: مژده دقیقی
 انتشارات: جهان کتاب
 تعداد صفحات: ۳۹۸ صفحه
 قیمت: ۳۶۰۰۰۰ تومان

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و نهصد و بیست و پنج
 - شماره هشت هزار و نهصد و بیست و پنج - ۱۰ دی ۱۴۰۴