ورزش نیاز به مدیران اقتصادی دارد
ژاله فرامرزیان
معاون اسبق توسعه و منابع وزارت ورزش
در ورزش دو مشکل اساسی وجود دارد. یکی از مهمترین مشکلات این است که فدراسیونها بهعنوان نهادهای عمومی غیردولتی شناخته میشوند، در حالی که عملکرد آنها مشابه دستگاههای اجرایی است و باید از تصمیمات دولت در زمینه استخدام و بهکارگیری نیروها پیروی کنند؛ موضوعی که با استانداردهای جهانی همخوانی ندارد.
همچنین مسیر انتخاب رؤسای فدراسیونها دولتی است و باید گفت افرادی که از سوی دولت منصوب میشوند، معمولاً با علم اقتصاد آشنایی ندارند و تجربه مدیریت اقتصادی در ابعاد کلان در کارنامه آنها دیده نمیشود. در حالی که برای توسعه واقعی ورزش، افرادی با توانمندیهای اقتصادی و مدیریتی بزرگ برای این جایگاهها نیاز است.
مشکل دوم، ساختوساز ورزش در چهارچوب دستگاههای دولتی است که موجب عقبماندگی ورزش کشور شده و حتی مدیریت اماکن ورزشی نیز در دست دولت باقی مانده است. در صورتی که باید مدیریت و ساخت اماکن ورزشی به اسپانسرها و شرکتهای خصوصی واگذار شود تا هم کیفیت سازهها افزایش یابد و هم نگهداری به بهترین شکل انجام شود.
در جهان امروز شاهد آن هستیم که رؤسای فدراسیونها اغلب از میان بزرگترین افراد اقتصادی انتخاب میشوند، چرا که آنها قدرت اثرگذاری دارند و توسعه منابع بودجه در فدراسیونها را به یک مدل اقتصادی تبدیل میکنند.
در دوره فعالیتم در وزارت ورزش به فدراسیونها اعلام کردم که مدلهای اقتصادی درآمدزایی را در اختیارشان قرار دهم، اما هیچ یک تمایلی نشان ندادند؛ زیرا افراد منصوبشده، مردان دولتی بودند و حاضر به تغییر قوانین دولتی در حیطه اقتصادی نبودند.
نمونه عملی این رویکرد در باشگاه بارسلونا مشهود است. شما وقتی به این باشگاه مراجعه میکنید، شاهد قویترین چرخه اقتصادی هستید و امکان ندارد تنها با خرید بلیت مسابقات رشتههای مختلف، بدون خرید ۲۰۰ تا ۳۰۰ دلار از فروشگاههای باشگاه، از مجموعه خارج شوید؛ این همان تجارت کوچک اما اثرگذار است که درآمدزایی را تضمین میکند.
از سوی دیگر، قانون حق پخش تلویزیون مسابقات ورزشی باید در اسرع وقت تصویب شود. اما از آنجا که تلویزیون خصوصی نیست حق تبلیغات را برای خودش محفوظ میداند و موضوع حق پخش مغفول و بینتیجه میماند. نتیجه این است که بخش مهمی از درآمدزایی فدراسیونها بشدت تحت تأثیر قرار میگیرد.
در نهایت، وقتی ورزش از حالت دولتی خارج شود و درآمدزایی به فدراسیونها واگذار شود، آنها حداقل منابع لازم برای خود را در نظر میگیرند و با کاهش تعداد فدراسیونها و متعاقباً کاهش تعداد افراد ذیربط، حتی ممکن است ۱۰ درصد از آنها تعطیل شوند.
ضعف مدیریت فدراسیونها، شناخت ناکافی رؤسای فدراسیونها از بازاریابی، نبود اراده کافی و اتکای بیش از حد به درآمدهای دولتی، مانع از آن میشود که فدراسیونها بهعنوان بنگاههای اقتصادی فعال و برندهای ورزشی ملی و بینالمللی، بتوانند درآمدزایی بالایی داشته باشند. در حالی که فدراسیونها ذینفعان زیادی مانند بازیکن، داور، اسپانسر، تماشاگر، باشگاههای ورزشی و رقابتهای ورزشی دارند که میتوانند سهم قابل توجهی در درآمدزایی داشته باشند.

