اهمیت غزالی در جهان امروز
دینداری عقلانی و اخلاقی غزالی میتواند الگویی کارآمد برای بشر معاصر باشد
افسانه ذوالفقاری
گروه اندیشه
شنبه 29 آذرماه، «مجمع فلاسفه ایران» میزبان نشستی درباره میراث فکری امام محمد غزالی برای جهان امروز ما بود؛ که آیتالله سیدمصطفی محققداماد، دکتر علیاکبر صالحی و دکتر محسن جوادی سخنرانان این نشست بودند. آنان کوشیدند ابعاد مختلف فکری، اخلاقی و معرفتی غزالی را بازخوانی کرده و جایگاه او را در نسبت با فلسفه، عرفان، فقه و دینداری معاصر تبیین کنند. غزالی از چهرههای اثرگذار تاریخ اندیشه اسلامی است که آثار و آراء او همچنان در کانون توجه فیلسوفان، متکلمان، فقیهان و عارفان قرار دارد. اهمیت غزالی در جهان امروز، نهتنها بهدلیل مواجهه انتقادی او با فلسفه، بلکه به سبب تلاشش برای پیوند عقل، وحی، اخلاق و تجربه درونی دین است؛ تلاشی که میتواند برای امروز ما همچنان الگویی الهامبخش و کارآمد باشد.
غزالی با شک معرفتی به یقین دینی رسید
آیتالله سیدمصطفی محققداماد، رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم ایران، با اشاره به نسبت پرچالش غزالی و فلسفه گفت: «اهالی فلسفه شاید از غزالی ناراحت باشند چرا که او در جاهایی با فلسفه مخالفت ورزید اما با وجود این نمیتوان فعالیتها و اقدامات مثبت او را نادیده گرفت.»
او اولین ویژگی مهم غزالی را فهم عمیق او از فلسفه اسلامی دانست و افزود: «غزالی کسی بود که فلسفه اسلامی را خوب فهمید. کتاب مقاصدالفلاسفه او نشاندهنده فهم عمیق غزالی از فلسفه اسلامی است.» محققداماد، دومین دستاورد مهم غزالی را الگوی دینداری او برشمرد و تصریح کرد: «غزالی ابتدا در همهچیز شک و تردید کرد و بعد با دقت، دینداری را برگزید. او این موضوع را در مقدمه کتاب المنقذ من الضلال عنوان میکند. او از شک معرفتی به اطمینان رسید و قبل از دکارت دست به انجام این کار زد.»
محققداماد معتقد است، غزالی نقطه عطفی در اخلاق اسلامی ایجاد کرد: « تا قبل از غزالی، اخلاق در ادبیات اسلامی همان بود که از یونان به ما رسیده بود. غزالی کوشید نظام اخلاقی اسلام را بر پایه قرآن و سنت بنا کند.» او تأکید کرد که غزالی اساس دین را نه صرفاً بر فقه و شریعت، بلکه بر اخلاق هم استوار کرد.
غزالی دین را از عادت، به عمق حقیقت رساند
دکتر علیاکبر صالحی، رئیس بنیاد ایرانشناسی، غزالی را متفکری منصف توصیف کرد که در تحلیلهای خود از عدالت و انصاف فاصله نگرفت. او با اشاره به شرایط فکری و سیاسی عصر غزالی، آن دوره را آمیختهای از عقلگرایی سیاسی، کلام اشعری، فقه شافعی و تصوف دانست و گفت: « هنر غزالی در این دوران پرآشوب، یکظرف کردن این جریانات و جمعآوری منطقی این اندیشهها بود. او عقل را تا مرزهای آن برد، نه اشعری خشک و جدلی بود و نه معتزلی صرف؛ بلکه از عقل در حد ابزار بهره گرفت.»
صالحی با تأکید بر رویکرد متوازن غزالی تصریح کرد: «غزالی در تبیین اندیشههایش، بین سوژگی و ابژگی توازن منصفانه ایجاد کرد و کوشید دین را از عادت، به عمق حقیقت برساند. غزالی نشان داد که شک صادقانه میتواند به یقین عمیقتر منجر شود و هشدار داد که علم بدون اخلاق و دین بدون علم آسیبپذیر است.»
او غزالی را پلی میان فلسفه و عرفان و نیز فقه و اخلاق دانست و افزود: «غزالی اسیر مکتب و نام نشد و اصلاحپذیری از ویژگیهای برجسته او بود. غزالی در کتاب تهافتالفلاسفه نه عقل را نفی کرد و نه تفکر را، بلکه باور داشت عقل فلسفی بدون اتصال به وحی دچار خطا میشود و از این رو، میتوان استدلال کرد که غزالی ضد فلسفه نبود.»
تأثیر غزالی بر نواندیشی جهان امروز انکارناپذیر است
محسن جوادی، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، با اشاره به دامنه نفوذ اندیشههای غزالی در فلسفه غرب و جهان اسلام گفت: «برخی نظریه شرطیه پاسکال در فلسفه دین، یا نظریات مالبرانش را متأثر از غزالی میدانند و فضای فکری نواندیشان جهان عرب را تحتتأثیر آراء و افکار غزالی توصیف میکنند. به عنوان مثال جایگاه غزالی در دانشگاه زیتونیه تونس قابل توجه است، چنانکه کمتر رسالهای در این دانشگاه است که متأثر از غزالی نبوده باشد. البته در آرای او ممکن است نکات اشتباه کم نباشد، ولی اینکه تنها روی آن خطاها دست بگذاریم و جنبههای اثربخش وی را نادیده بگیریم، صحیح نیست.» به باور او، ارزش اصلی کار غزالی در این است که موضوعات و افقهایی را برای اندیشیدن گشود که همچنان زنده و الهامبخش متفکران و نواندیشان معاصر است.

