نگاهی به فهرست نهایی فیلمهای نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی امسال
علت حذف؛ نامعلوم
جواد صفوی
منتقد سینما
در طول تاریخ جایزه «بهترین فیلم بینالمللی» آکادمی، چند اثر هستند که نهفقط برنده شدهاند بلکه واقعاً «شایسته» بردن جایزه بودند: «جاده» (فدریکو فلینی، ایتالیا) که در دهه پنجاه سینمای شاعرانه ایتالیا را نشان داد و شایستگیاش برای جایزه روشن بود؛ «زندگی دیگران» (فلوریان هنکل فون دونرسمارک، آلمان) که با دقتی کمنظیر به فضای نظارتی آلمان شرقی پرداخت؛ «ببر خیزان، اژدهای پنهان» (آنگ لی، تایوان) که مرزهای مشاهدهپذیری و معماری ژانر را جابهجا کرد؛ «جدایی نادر از سیمین» (اصغر فرهادی، ایران) که نمایشِ درخشان و انسانیاش از تضادهای خانوادگی و اخلاقی وجهی جهانی یافت. «پسر شائول» (لازلو نِمس، مجارستان) که شیوه تازهای برای روایت هولوکاست معرفی کرد؛ «روما» (آلفونسو کوارون، مکزیک) که با فرم و گردآوری خاطره سینمایی، سینمای ملی را به سطح جهانی برد؛ «انگل» (بونگجونهو، کرهجنوبی) که نهتنها بهترین فیلم بینالمللی را برد بلکه مرزِ زبان را شکست و بهترین فیلم سال را هم از آن خود کرد؛ و «عشق» (میشل هانکه، اتریش) و «زندگی زیباست» (روبرتو بنینی، ایتالیا) که هر یک بهدلیل صداقت هنری و تأثیر عاطفیشان کاملاً سزاوار جایزه بودند؛ آثاری که هرکدام در زمان خود نمایانگر نقطهعطفی در زبان سینمایی و قدرت روایت جهانی بودند.
پیش از اعلام فهرست کوتاه ۱۵فیلم بخش «بهترین فیلم بینالمللی» در نودوهشتمین دوره اسکار (۲۰۲۶)، بیش از ۸۶ اثر از کشورهای مختلف در رقابت اولیه حضور داشتند؛ فهرستی اولیه که مجموعهای از فیلمهای تحسینشده جشنوارهای و آثار جسورانه سیاسی - اجتماعی را در بر میگرفت.
در میان این عناوین، فیلمهایی چون «کوکوهـو» (لی سانگ-ایل، ژاپن)، «علت مرگ نامعلوم، علی زرنگار، ایران» و بهویژه «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» (شهرام مکری، تاجیکستان) و«چیزهایی که میکشی» (علیرضا خاتمی، کانادا)، بیش از همه جلب توجه میکرد؛ آثاری که هر یک بهواسطه زبان سینمایی مستقل، جسارت روایی و مواجهه مستقیم با مسأله قدرت، خشونت و اخلاق فردی، از نگاه بسیاری از منتقدان شایستگی حضور در جمع پانزده فیلم برگزیده را داشتند.
در مقابل، فهرست نهایی اعلامشده در ۱۶دسامبر با فیلمهایی چون «بِلِن» (لوئیس اورتگا، آرژانتین)، «مأمور مخفی» (کلبر مندونسا فیلیو، برزیل)، «بیانتخاب» (پارک چان-ووک، کرهجنوبی)، «ارزش عاطفی» (یواخیم تریه، نروژ)، «صراط» (اولیور لاشه، اسپانیا)، «بازگشت به خانه» (نیرج غایوان، هند)، «کیک رئیسجمهور» (حسن هادی، عراق)، «صدای هند رجب» (کوثر بن هنیه، تونس) و «یک تصادف ساده» (جعفر پناهی، فرانسه) بار دیگر نشان داد که آکادمی، در بزنگاه انتخاب میان سینمای رادیکال و سینمای سازگارتر با ذائقه بدنه رأیدهندگان و یا آثار متأثر از حواشی و اخبار غیرسینمایی، معمولاً ترکیبی از دومی و سومی را ترجیح میدهد؛ انتخابی که اگرچه اغلب از منظر تنوع جغرافیایی قابل دفاع است، اما به حذف برخی از مهمترین و معاصرترین صداهای سینمای امروز منجر شده است.
بدون ورود به رویکرد و شالوده و اساس نگاه رادیکال فیلمی مانند «یک تصادف ساده» سیاسی که با تب و تاب دادن به حواشی غیرسینمایی تا بالاترین سطح جشنوارههای جهان و کسب نخل طلا هم پیش رفت نمیتوان آن را در کنار اثر عمیق و انسانی مانند «ارزش عاطفی» در رقابتی برابر برای کسب اسکار بهترین فیلم خارجی قابل مقایسه دانست. بهزعم نگارنده حتی «علت مرگ نامعلوم» (با حواشی و مسائلی که جای طرح آن در این نوشته نیست) که به جای «پیرپسر» نماینده ایران در این رقابت شد، فیلم بسیار بهتری از بیانیه سیاسی-سینمایی پناهی است.

