«رشید مشهراوی» مستندساز فلسطینی در نشست «سینماحقیقت» تأکید کرد
هدف مستند ثبت مرگ نیست، امید به زندگی است
نشست «فیلمسازی در شرایط بحران» از آخرین نشستهای تخصصی نوزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» بود؛ نشستی که به جای بحثهای تکنیکی یا شعارهای کلی، بر یک پرسش ساده اما بنیادین مکث کرد؛ وقتی جنگ و بحران همهچیز را فرو میریزد، مستندساز چرا و چگونه باید فیلم بسازد؟ به گزارش ایرنا، حضور رشید مشهراوی، مستندساز فلسطینی و داور این دوره جشنواره، در کنار امین قدمی و محسن اسلامزاده، گفتوگو را به سمت تجربه زیسته، نگاه انسانی و مسئولیت اخلاقی مستندساز در دل بحران برد؛ جایی که هدف، نه ثبت مرگ، بلکه حفظ معنا، امید و امکان زندگی است.
مستند، روایت زندگی است
نه شمارش مرگ
رشید مشهراوی در این نشست تأکید کرد که تجربه فیلمسازی در فلسطین، با بسیاری از نقاط جهان تفاوتی بنیادین دارد. او گفت: «در بسیاری از کشورها دوربین را برمیدارند و به دنبال بحران میروند، اما در فلسطین خود ما هدف هستیم. اولین هدف نجات جان است؛ اینکه زنده بمانیم تا بتوانیم روایت کنیم.»
مشهراوی با اشاره به شرایطی که امکان انتخاب سوژه به معنای مرسوم وجود ندارد، توضیح داد: «ما در وضعیت آرام نیستیم که بنشینیم و موضوع انتخاب کنیم. در دل یک درگیری بزرگ هستیم و خودم را به رویداد میسپارم. اول خود رویداد مهم است و بعد موضوعی که از دل آن بیرون میآید.» به گفته او، مستندساز در بحران باید بداند چه داستانی را برای آینده حفظ میکند.
این مستندساز فلسطینی یکی از اصول اساسی کار خود را فاصله گرفتن از مفهوم قومیت دانست و گفت: «وقتی روایت میکنم، نمیگویم فلسطینی یا ایرانی؛ از انسان حرف میزنم. اگر مسأله انسانی باشد، همه در آن مشترکاند.» او با تأکید بر این که در بحران، تمرکز صرف بر مرگ، راهگشا نیست، گفت: «شاید صدها شهید داشته باشیم، اما برای من آنهایی که زنده میمانند مهمترند. مرگ برای مردهها دردناک نیست؛ برای زندههاست.»
مشهراوی با اشاره به تجربه ساخت بیش از ۳۰ فیلم از رویدادهای پس از هفتم اکتبر گفت: «سینما میتواند اعداد را به انسان تبدیل کند. وقتی در خبر میگویند ۵۰۰ نفر کشته شدند، فقط یک عدد میشنویم. وظیفه سینما این است که این عدد را به آدمها، آرزوها و زندگیها تبدیل کند.»
او با تأکید بر اهمیت صداقت در روایت افزود: «فیلمسازی که با صداقت حرف بزند، پیامش در تمام جهان شنیده میشود. شعار در جهان اهمیتی ندارد.» به باور او، گاهی یک جمله یا یک موقعیت ساده میتواند به دریچهای بزرگ برای روایت بدل شود؛ مثل مردی که گفته بود «من دیگر از مرگ نمیترسم، از زندگی میترسم»، یا داستان عشق جوانی به دختری که زیر آوار مانده بود: «برایم سؤال است که اگر عشق بمیرد چه چیزی اهمیت دارد.» این نگاه، به فیلم «جاد و ناتالی» انجامید؛ برای اینکه این دو تصمیم گرفته بودند بعد از ازدواج اسم پسرشان را جاد و دخترشان را ناتالی بگذارند.
مشهراوی در جمعبندی حرفهایش گفت: «هدف ما مستند کردن مردن نیست؛ هدف، امید دادن و انگیزه برای زندگی است. گاهی فقط یک انسان عاشق و یک حس داریم و همین برای فیلم کافی است.»
در بحران، حتی فرصت
فکر کردن هم نیست
امین قدمی مستندساز، با اشاره به تجربه شخصیاش در انفجار میدان تجریش در جریان جنگ ۱۲روزه، گفت: «در بحران، مستندسازی با شرایط مرسوم قابل اجرا نیست. حتی شاید فرصت فکر کردن هم نداشته باشیم.» او توضیح داد که در آن موقعیت نتوانسته با دوربین حرفهای فیلم بگیرد و ناچار شده با تلفن همراه تصویربرداری کند. قدمی افزود: «بعد از مدتی فهمیدم نمیتوانم فیلم بگیرم. به خودم گفتم حداقل همه چیز را خوب ببین.» او از مرور ذهنی سوژههایی گفت که هرکدام میتوانستند یک فیلم باشند و از این پرسش که کدام روایت، فردا اهمیت بیشتری خواهد داشت.
هر انسان، یک سوژه است
محسن اسلامزاده نیز با مقایسه تجربه جنگ ۱۲روزه با آنچه غزه دههها تجربه کرده است، گفت: «در دل بحران، تکتک انسانها سوژهاند.» او تأکید کرد که مستندساز باید وارد زندگی آدمها شود و روایت را از دل زیست روزمره بیرون بکشد. اسلامزاده با اشاره به تجربه فیلمسازی در لبنان گفت که شناخت زمین و آدمها شرط اصلی مستندسازی است و هشدار داد: «اگر جایی را نشناسی، فیلمت تبدیل به گزارش خبری میشود.»

