عشق و قدردانی

اپیکتتوس، فیلسوف رواقی می‌گوید: ««وقتی به چیزی وابسته می‌شوید، مثل تنگ آب یا فنجانی بلورین و نه آن چیزی که نتوان آن را از شما گرفت، باید به ذهن بسپارید که این شی‌ء چیست تا وقتی شکست، ناراحت نشوید. همین اصل در باب اشخاص نیز صادق است. اگر فرزند، برادر، یا دوستتان را می‌بوسید، باید به خودتان یادآور شوید که عاشق موجودی فانی هستید؛ و هیچ‌کدام از چیزهایی که بدان عشق می‌ورزید، از آنِ شما نیست؛ بلکه فقط در این لحظه به شما اعطا شده، نه برای همیشه یا به طرزی جدایی‌ناپذیر؛ بلکه شبیه انجیر یا خوشه‌ای انگور در فصل معینی از سال، و اگر آرزویش را در زمستان می‌کشید، ابلهید.» ماسیمو پیلیوچی می‌گوید بیشتر ما با سخنان اپیکتتوس درباره دلبستگی به فنجان بلورین (و در دنیای امروز برای نمونه؛ گوشی آیفون) موافق هستیم اما وقتی حرف از عزیزان ما یعنی دوست، فرزند یا برادرمان در میان باشد، وحشت‌زده می‌شویم. همچنین، اینکه این فیلسوف رواقی می‌گوید به عزیزان‌تان دل نبندید را غیرانسانی می‌پنداریم. اما نکته این است که اپیکتتوس نمی‌گوید به عزیزان خود عشق نورزیم، بویژه که خودش پسر یکی از دوستان خود را از مخمصه نجات داد و آن پسر را به فرزندی پذیرفت که نشانه شفقت اوست. مقصود اپیکتتوس این است که واقعیت زندگی را دریابیم و شجاعانه با آن روبه‌رو شویم. «آن واقعیت شامل این حقیقت می‌شود که هیچ‌کس فناناپذیر نیست، هیچ‌کس «از آنِ ما» نیست به این معنا که خودمان را به داشتن او محق بدانیم.» به باور پیلیوچی، درک این موضوع فقط راهی برای حفظ سلامت عقل در هنگام درگذشت عزیزان یا جدایی از آنان نیست بلکه گویای این واقعیت است که تا می‌توانیم از جمع دوستان و عزیزان خود لذت ببریم و به همنوعان خودمان عشق بورزیم و این را از یاد نبریم که سرانجام روزی ما و آنها نیز خواهیم رفت. ویلیام اروین در کتاب «چالش رواقی» که محمد یوسفی آن را به فارسی برگردانده، می‌نویسد از نظر سنکا، پس از درگذشت یکی از عزیزان‌مان، مقداری غم و سوگواری رواست اما اگر بیش از اندازه باشد، نتیجه خودبینی ماست. اروین می‌نویسد منظور او آن دسته از افراد است که انگیزه اولیه‌شان از اظهار غم و سوگواری در معرض عموم این است که نشان دهند چقدر دلسوز و حساس‌اند. به باور رواقیان، در برخی موارد، اندوهی که بعضی افراد بر اثر از دست دادن عزیزی دچارش می‌شوند بیشتر ناشی از احساس تقصیر است تا غم. شوهری که حضور همسرش را امری عادی و بدیهی می‌انگارد و در نتیجه آن‌قدر که باید وقت صرف رابطه خود با او نمی‌کند، اگر او را از دست بدهد، بدیهی است که دیگر قادر به اصلاح اوضاع نخواهد بود، و این فکر او را عذاب خواهد داد: «کسانی را که دوست می‌داریم برای همیشه با ما نخواهند بود دست‌کم، مرگ خودمان به این همراهی پایان خواهد داد. از این رو، رواقیان توصیه می‌کنند مرتب این نکته را به خود یادآور شویم که این با هم بودن چقدر باشکوه است. ممکن بود رویدادی این با هم بودن را خاتمه بخشد، اما چنان نشده است. آیا خوش اقبال نیستیم؟» بر این اساس است که اروین باور دارد با توجه به این آموزه و نگرش رواقی، ما از حضور کسانی که هنوز زنده هستند قدردان می‌شویم و عشقی که به آنها می‌ورزیم تأثیر فراوانی در زندگی آنها می‌گذارد و «اگر زمانی برسد که دیگر با ما نباشند، شاید کمتر مجبور به غصه‌خوردن شویم. به‌ویژه، افسوس این را نخواهیم خورد که کاش فلان کار را وقتی زنده بودند می‌کردیم، چرا که فرصت از کف رفته است.» بنابراین می‌بینیم که این‌گونه اندیشیدن، وحشتناک نیست بلکه زندگی‌بخش است و به ما کمک می‌کند تا هم خودمان خوب و خوش زندگی کنیم و هم اینکه برای خوبی و خوشی دیگران بکوشیم.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هشتصد و شصت و نه
 - شماره هشت هزار و هشتصد و شصت و نه - ۰۴ آبان ۱۴۰۴