ما با اینکه برای ایجاد شادی کارهای فراوانی انجام میدهیم، بیشتر در حال رنجکشیدن هستیم و تنها راهی که برای گریز از رنج میشناسیم، فرار از خودمان و سرزنشکردن دیگران است. هر دو واکنش نیز فقط بر رنج ما میافزاید، اما آیا راهی برای رسیدن به آرامش و شادی وجود دارد؟ آیا در مواجهه با رنجهای کوچک و بزرگ میتوان کار یا کارهایی کرد که کمتر رنج بکشیم، و زندگی شاد و آرامی داشته باشیم؟ تیچ نات هان، راهب بودایی و مبارز صلحطلب ویتنامی در کتاب «نیلوفر و مرداب» که توسط علی امیرآبادی ترجمه شده، مینویسد: «بودا میگفت اگر بتوانیم رنجهایمان را شناسایی کنیم و در آغوش بگیریم و عمیقاً به ریشههای آن بنگریم، آنگاه میتوانیم عاداتی را که مایه رنجها هستند، ترک کنیم، و در همان زمان، راهی به سوی شادی بیابیم... پس اولین کار، شناسایی رنجها است و دومین کار توجهکردن به آنها و پذیرفتن آنها. توجه مادر به کودکی گریان به طور طبیعی این چنین است که او را در میان بازوان خود میگیرد، بیآنکه گریه کودکاش را سرکوب و قضاوت کند یا آن را نادیده بگیرد.» تیچ نات هان باور دارد رنجهای هر یک از ما بر دیگران اثر میگذارد، میگوید اگر ما هنر درست رنجکشیدن را بیاموزیم، رنجهای کمتر و شادی بیشتری در جهان وجود خواهد داشت. او مشکل را در این میبیند که ما نمیدانیم چگونه رنجهای درونمان را مدیریت کنیم و بدتر اینکه با روشهای مختلف مانند مصرفگرایی و روی آوردن به سرگرمیهای نامرغوب، رنجهای خود را پنهان میکنیم که نتیجهای جز افزایش رنج در پی ندارد. تیچ نات هان در کتاب خود، تجربه زندگی راستین را در هماهنگی ذهن و بدن میداند و ذهنآگاهی را بهترین راه برای کنارآمدن با رنج میشناساند. به نظر نات هان، «ذهنآگاهی» استعداد زیستن در لحظه حال، و به معنای آگاهی و توجه به چیزی است. مانند مادری که رنجها را همچون کودکی گریان در درون ما شناسایی میکند و میپذیرد، بدون آنکه قضاوت کند. «ذهنآگاهی» یعنی که دریابیم «اکنون» و «اینجا» واقعاً چه چیزی در بدن، احساسات، ادراک و اطراف ما در حال رخدادن است. کتاب «نیلوفر و مرداب» به ما کمک میکند تا در مواجهه با رنج خود و دیگران از درماندگی رهایی یابیم و روشهایی عملی (مراقبه) را به ما میآموزاند، که پیچیده و دشوار هم نیست. نات هان، به ما نشان میدهد برای رسیدن به شادی و صلح درونی، قبل از هر چیزی باید به ایجاد ارتباط خوبی با خودمان دست یابیم.