دانشگاه کارآمد؛ پیششرط توسعه ایران
دکتر سید احمدرضا خضری
استاد تاریخ دانشگاه تهران و مشاور وزیر علوم
واژه «دانشگاه» در فارسی جدید، اصطلاحی نسبتاً نوپدید است که تنها ۹۱ سال از عمر آن میگذرد و همزمان با قانون تصویب تأسیس دانشگاه تهران در هشتم خرداد ۱۳۱۳، وارد زبان و گفتمان ما شد. این در حالی است که مفهوم و کارکرد نهاد دانشگاه در این سرزمین، بیش از هفده سده پیشینه دارد؛ تاریخی پرفراز و نشیب که طی آن، این نهاد بارها در معنا و ساختار، متحول شده است. دانشگاه در ذات خود، چهار کارکرد بنیادین دارد:
نخست، «کارکرد علمی- معرفتی» است که بر دوش دانشآفرینی، پژوهشهای علمی، تربیت متخصصان و پرورش اندیشهای نقادانه استوار میماند.
دوم، «کارکرد اجتماعی- فرهنگی» است که از تربیت شهروندانی مسئول و ارتقای آگاهی عمومی آغاز میشود و تا پیوند با بدنه جامعه، ایجاد فضایی برای آزاداندیشی، صیانت از فرهنگ ملی و دینی و زمینهسازی برای تضارب آرا امتداد مییابد. سوم، «کارکرد اقتصادی و فناورانه» است که در قالب پیوند علم و صنعت، نوآوری برای دستیابی به توسعهای پایدار و حرکت به سمت دانشگاههای نسل سوم و چهارم متبلور میشود.
و در نهایت، چهارمین کارکرد دانشگاه «کارکرد سیاسی» آن است؛ کارکردی که حضوری اثرگذار در فرآیند سیاستگذاری عمومی، مقاومت در برابر تمرکز قدرت، ترویج مشارکت مدنی و گسترش آزادی را طلب میکند.
در طول تاریخ، دانشگاه همواره با نهاد قدرت در چالش بوده است. اما به تدریج، چالش دیگری نیز سر برآورد؛ غلبه کمیگرایی بر کیفیتگرایی. همین امر، اگرچه در ظاهر دانشگاه را موفق نشان میداد، اما به تدریج به کاهش اثرگذاری واقعی آن انجامید؛ پیوند دانشگاه و جامعه سست شد، وابستگی بودجهای، قدرت مانور آن را محدود کرد و فرمالیسم گسترش یافت. متعاقب این فرآیند ناثواب، برخی اندیشمندان، از «پایان دانشگاه» سخن گفتند؛ زمانهای که این نهاد اصیل از کارکردهای حقیقی خود فاصله گرفته است.
با این همه، به نظر میرسد مسأله اصلی دانشگاه در ایران امروز، کمیت نیست، بلکه کیفیت و بویژه کارکرد اجتماعی- فرهنگی آن است. اگر بتوانیم پیوندی استوار و درست میان دانشگاه و جامعه برقرار کنیم و از سویی، «فرهنگ دانشگاهی» را در کانون سیاستگذاریها بنشانیم، آنگاه میتوانیم به آینده این نهاد در ایران خوشبین باشیم و از ثمرات آن در مسیر توسعه، بهرهمند شویم.

