فشارهای غربی ها دیگر کارکردی چون مقطع ۲۸ مرداد را ندارد

هفتاد سال استقلال‌خواهی ایرانیان

فعال‌سازی مکانیزم ماشه آخرین برگ از خصومت تاریخی قدرت‌های غربی با ایران مستقل است. بیش از هفتاد سال قبل نیز اراده ایرانیان به رهبری دکتر مصدق برای پس گرفتن حق بهره‌گیری از منابع طبیعی کشور با مخالفت انگلیس و آمریکا مواجه شد.
در آن زمان سهم دولت ایران از فروش نفت، روی کاغذ 20 درصد ولی در عمل کمتر از 10 درصد (سود خالص) بود که همین میزان ناچیز هم توسط انگلیسی‌ها محاسبه می‌شد و ایرانی‌ها اجازه بررسی دفاتر حسابداری شرکت نفت ایران و انگلیس را نداشتند. جالب اینکه در این دوره، مالیاتی که شرکت نفت به دولت بریتانیا می‌پرداخت (برای مثال در سال ۱۹۵۰، ۳۶ میلیون پوند) بیش از حق‌الامتیاز ایران (16 میلیون پوند) بود! برای اینکه درک بهتری از این رابطه استعماری داشته باشید، کل صادرات ایران در سال 1301 حدود 734 میلیون بود که از این مبلغ، 428 میلیون قران سهم انگلیس از صادرات روغن‌های معدنی، بنزین و نفت بود. به عبارت دیگر، صادرات محصولات نفتی انگلستان از ایران از کل صادرات ایران بیشتر بود! سهم ناچیز ایران همواره مورد نارضایتی رضاشاه بود و بین سال‌های ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۱ شمسی بارها تیمورتاش را برای مذاکره و یافتن راهی برای افزایش سهم ایران فرستاد و در نهایت قرارداد جدیدی در سال 1312 تنظیم شد که بازهم نفع چندانی برای ایران نداشت.
با اوج گرفتن نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران، ابتدا بریتانیا و بعدها ایالات متحده با روش‌های مختلف، از تحریم و جنگ روانی گرفته تا جاسوسی و در نهایت کودتا، برای سرکوب آن بهره برده بودند. بریتانیا حتی پا را از کودتا هم فراتر گذاشته و برای رهبران نهضت حکم صادر می‌کرد؛ سام فال، دبیر سفارت انگلیس در تهران در زمان کودتا می‌نویسد:«... اعدام بی‌رحمانه، صرف‌نظر از غیرانسانی بودن آن، ممکن است در مورد مصدق عاقلانه نباشد ولی شاید برای فاطمی، اگر دستگیر شود، بهترین راه‌حل باشد. تا زمانی که این‌گونه افراد زنده هستند و در ایران به سر می‌برند، همیشه خطر ضدکودتا وجود دارد، شدت عمل ضروری است...» کرمیت روزولت در اول شهریورماه پس از کودتا به ایران می‌رود و می‌گوید:«پس از برگزاری تشریفات، شاه به من اشاره کرد و اولین عبارتی که با لحن رسمی ادا کرد این بود: من تختم را مدیون خدا، ملتم، ارتشم و شما هستم.»
با وقوع انقلاب اسلامی و پایان بخشیدن به نفوذ و مداخله قدرت‌های غربی در ایران، دشمنی این کشورها با ایران دوباره به همان اشکال دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت، یعنی تحریم، جنگ روانی، جاسوسی و خرابکاری آغاز شد و با گذشت 45 سال همچنان ادامه دارد. نهضت ملی شدن صنعت نفت در کمتر از سه سال شکست خورد اما نهضت انقلاب اسلامی به‌رغم تمامی مشکلات داخلی و خارجی و دسیسه‌ها و فشارها همچنان مقاوم و پابرجاست.

تفرقه بین دولت و حکومت
یکی از روش‌های مرسوم کشورهای غربی برای سرکوب نهضت‌های ملی و شخصیت‌های وطن‌دوست ایرانی، جدایی بین نهاد دیوان‌سالاری و نهاد حکومت بود. همه شخصیت‌های ملی از قائم مقام فراهانی و امیرکبیر گرفته تا دکتر مصدق و دکتر عالیخانی، همه قربانی توطئه قدرت‌های خارجی از طریق اختلاف‌افکنی بین آنها و نهاد سلطنت شدند. برای مثال محمدشاه قاجار که با حمایت تمام و کمال قائم مقام فراهانی به سلطنت رسید، خیلی زود با دسیسه خارجی‌ها نسبت به او بدبین شد. سختگیری‌های قائم‌مقام در رابطه با انگلستان که به دنبال ایجاد تجارتخانه و گرفتن امتیاز از دولت ایران بود، باعث دشمنی آنها با وی شد. جان کمبل، وزیرمختار انگلیس، با اخذ بودجه و خرج آن در جهت بدنام کردن میرزا، موفق شد موجب بدبینی مردم و حکومت به وی شود. از سوی دیگر میرزا ابوالحسن خان ایلچی که حقوق‌بگیر انگلیس بود، اقدام به بدبین کردن شاه و القای این فکر کرد که قائم‌مقام با روس‌ها سَر و سِری دارد و به دنبال سرنگونی شاه است. در نهایت شاه در سال دوم سلطنت خود دستور داد قائم‌مقام را در باغ نگارستان زندانی و پس از چند روز خفه کردند و بدین ترتیب در سال 1214 به زندگانی مردی که - همچون پدرش - از بزرگان ایران آن زمان بود، پایان داده شد. جان کمبل پیش‌تر درباره قائم‌مقام فراهانی گفته بود:«یک نفر در ایران است که نمی‌شود او را با پول خرید و آن قائم‌مقام است.»
به بیان دیگر، خصومت کشورهای غربی با ایران پدیده جدیدی نبوده و تحریم، ترور و تجاوز نظامی را باید در امتداد یک دشمنی تاریخی صورت‌بندی کرد. هر چند فشارهای خارجی امروز شامل تحریم اقتصادی، جنگ روانی از طریق رسانه‌های فارسی‌زبان، جاسوسی، خرابکاری، ترور و در نهایت حمایت از حمله نظامی اسرائیل احتمالاً بسیار شدیدتر از دوران دکتر مصدق باشد، ولی باید در نظر داشت که جامعه ایران هم آن جامعه شکننده و ضعیف دوران قاجار و پهلوی نیست. به باور نگارنده، شرایط ایران امروز از چندین جهت از دوران دکتر مصدق مساعدتر است.
انسجام دولت و حاکمیت را می توان در مقطع کنونی دید. در حالی که در دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت، به دلایل مختلف از جمله مداخله خارجی، اختلاف شدیدی بین ملیون، مذهبی‌ها و چپ‌ها از یک طرف و همچنین بین دولت، نظامیان، مجلس و شاه از طرف دیگر ایجاد شد که زمینه کودتای ننگین 28 مرداد را فراهم کرد و جنبش ملی ایران مستقل را بیش از دو دهه عقب انداخت، ولی در حال حاضر به نظر می‌رسد انسجام خوبی بین دولت و حاکمیت و نهادهای نظامی و حتی پس از حمله اسرائیل در جامعه ایجاد شده است.
شالوده اقتصادی و اجتماعی: از دوران دولت دکتر مصدق تا دولت پزشکیان، جامعه ایران از یک جامعه با نرخ بی‌سوادی 80 درصد و اقتصاد کاملاً کشاورزی در دوران مصدق به یک جامعه با نرخ باسوادی بالای 90 درصد و یک اقتصاد تا حد زیادی متنوع تبدیل شده است. این زیرساخت اجتماعی و اقتصادی ظرفیت مقاومت جامعه ایرانی را در مقابل فشارهای خارجی به مراتب افزایش داده است.
از سویی نیز دیگر آمریکا در تهران سفارت ندارد. مثلی هست که دلیل رخ ندادن کودتا در ایالات متحده به این دلیل است که آمریکا در خاک خود سفارت ندارد! برآورد می‌شود که ایالات متحده در بیش از هشتاد مورد برای کودتا و مداخله در انتخابات کشورهای دیگر اقدام کرده است. هرچند تعطیلی سفارت این کشور مانع از مداخله آمریکا در امور کشور نشده، ولی حداقل رابطه گرفتن با عوامل داخلی را سخت کرده است و امکان مداخله مستقیم آنها آن‌طور که در زمان مصدق، امیرکبیر و قائم‌مقام مداخله می‌کردند، ممکن نیست.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هشتصد و بیست و شش
 - شماره هشت هزار و هشتصد و بیست و شش - ۱۲ شهریور ۱۴۰۴