ضرورت یک شر تمام عیار

آیا سیاست صنعتی سازی به نفع اقتصاد کشورهای در حال توسعه تمام می شود؟

به نظر، این گفته قدیمی که بهترین سیاست صنعتی، فقدان آن است، دیگر جوابگوی چالش‌ها و مسائل امروز نیست و بسیاری از کشورها از جمله کشورهای توسعه‌یافته در حال استفاده از انواع سیاست‌های صنعتی هستند. در نتیجه، سیاست صنعتی هر چقدر هم که بد باشد، یک شرِ ضروری است. درباره ابزارهای سیاست صنعتی بسیار نوشته شده است اما آنچه اهمیت دارد، بررسی نتایج تجربی چنین سیاست‌هایی است. آیا واقعاً سیاست صنعتی می‌تواند یک اقتصاد را از تعادل صنعتی‌سازی محدود به تعادلی بهتر با صنعتی‌سازی گسترده حرکت دهد؟ اهمیت این سؤال، بیش از هر پاسخی به آن است.

امیررضا انگجی
کارشناس اقتصادی مرکز پژوهش‌های مجلس 2016

سیاست‌های صنعتی از دیرباز به‌عنوان ابزاری برای ترویج صنعتی‌سازی و رشد اقتصادی در کشورهای مختلف به کار گرفته شده‌اند. این سیاست‌ها معمولاً با هدف رفع موانع توسعه و ایجاد انگیزه برای سرمایه‌گذاری در بخش‌های کلیدی اقتصاد طراحی می‌شوند. یکی از چالش‌های اصلی در توسعه اقتصادی، بویژه در کشورهای در حال توسعه، وجود وضعیت‌هایی است که اقتصاد در یک حالت نامطلوب یا «تعادل بد با صنعتی‌سازی محدود» گیر می‌کند. در چنین حالتی، به دلیل مشکل هماهنگی بین فعالان اقتصادی مانند شرکت‌ها و کارگران، سرمایه‌گذاری و تولید به سطحی که می‌تواند منجر به رشد پایدار شود، نمی‌رسد. به زبان ساده، مشکل هماهنگی به این معناست که مثلاً یک شرکت واگن‌ساز منتظر است تا اول یک شرکت توسعه خطوط ریلی در یک منطقه سرمایه‌گذاری کند و بالعکس و این‌گونه، نه صنعت توسعه ریل ایجاد می‌شود و نه صنعت واگن‌سازی. این گزارش قصد بررسی یک روش نوین برای تحلیل تأثیر سیاست‌های صنعتی برای غلبه بر مشکل هماهنگی و حرکت به سمت تعادل‌های بهتر اقتصادی را دارد.
 
مشکل هماهنگی
در بسیاری از اقتصادها، بویژه در کشورهای در حال توسعه، فعالیت‌های اقتصادی به دلیل وجود به ‌اصطلاح «شکست هماهنگی» محدود می‌شود. شکست هماهنگی زمانی رخ می‌دهد که بازیگران اقتصادی مانند شرکت‌ها، به دلیل عدم اطمینان از اقدامات دیگران، تمایلی به سرمایه‌گذاری یا گسترش فعالیت‌های خود ندارند. برای مثال یک شرکت ممکن است از سرمایه‌گذاری در یک منطقه خاص خودداری کند، زیرا مطمئن نیست شرکت‌های دیگر نیز در آن منطقه حضور خواهند داشت. این وضعیت می‌تواند اقتصاد را در یک تعادل با سطح پایین صنعتی‌سازی نگه دارد، جایی که تولید و اشتغال کمتر از حد مطلوب است. سیاست‌های صنعتی، مانند ایجاد مناطق صنعتی یا ارائه یارانه‌ها، می‌توانند به‌عنوان ابزاری برای هماهنگ کردن انتظارات و تشویق سرمایه‌گذاری‌های همزمان عمل کنند.
 
تغییر تعادل اقتصادی
یکی از اهداف اصلی سیاست‌های صنعتی، کمک به اقتصاد برای خروج از تعادل پایین و حرکت به سمت یک تعادل با سطح بالاتر صنعتی‌سازی است. این مفهوم که گاهی به آن «جهش بزرگ» گفته می‌شود، بر این ایده استوار است که با ایجاد انگیزه‌های مناسب، می‌توان اقتصاد را به سمتی هدایت کرد که در آن تولید، اشتغال و سرمایه‌گذاری به طور قابل‌توجهی افزایش یابد. اما مشکل اینجاست که تشخیص اینکه آیا یک سیاست واقعاً باعث تغییر تعادل شده یا صرفاً به دلیل بهبود شرایط اولیه (مانند زیرساخت‌ها) اثرگذار بوده، دشوار است. برای حل این مشکل، روشی طراحی شده که می‌تواند اثرات هماهنگی را از اثرات ناشی از بهبود شرایط اولیه جدا کند.
روش پیشنهادی برای بررسی تأثیر سیاست‌های صنعتی شامل سه مرحله است: در مرحله اول با استفاده از داده‌های مختلف از مناطق یا بازارهای مختلف، روابط ساختاری بین فعالیت‌های اقتصادی شناسایی می‌شود. این روابط نشان می‌دهد چگونه فعالیت در یک منطقه یا بخش بر مناطق و بخش‌های دیگر تأثیر می‌گذارد. برای مثال، اگر احداث یک شهرک صنعتی در یک منطقه باعث افزایش اشتغال در منطقه‌ای دیگر شود، این نشان‌دهنده وجود اثرات سرریز (spillover) مثبت است. این مرحله به ما کمک می‌کند تا بفهمیم چه عواملی باعث می‌شوند اقتصاد در یک حالت خاص باقی بماند.
در مرحله دوم، تمام حالت‌های ممکن تعادل اقتصادی برای هر منطقه محاسبه و این کار با استفاده از ابزارهای ریاضی پیشرفته انجام می‌شود که از این طریق می‌توانند همه سناریوهای ممکن را شناسایی کنند، حتی اگر تعداد این حالت‌ها زیاد باشد. برای مثال، در یک منطقه ممکن است سه حالت تعادل وجود داشته باشد: یکی با سطح پایین صنعتی‌سازی، یکی با سطح متوسط و دیگری با سطح بالا. این مرحله به ما امکان می‌دهد تا ببینیم چه گزینه‌های ممکنی برای اقتصاد وجود دارد.
در مرحله سوم، به هر یک از این حالت‌های تعادل یک «نوع» اختصاص داده می‌شود، مانند «تعادل با صنعتی‌سازی بالا» یا «تعادل با صنعتی‌سازی پایین.» این نوع‌بندی به ما کمک می‌کند تا بفهمیم سیاست‌های صنعتی چگونه بر انتخاب بین این حالت‌ها تأثیر می‌گذارد. برای مثال، آیا ایجاد یک منطقه صنعتی باعث می‌شود اقتصاد از یک تعادل پایین به یک تعادل بالا حرکت کند؟ این روش همچنین به ما امکان می‌دهد تا مشخص کنیم چه بخشی از تأثیر سیاست به دلیل هماهنگی و چه بخشی به دلیل بهبود شرایط اولیه، مانند زیرساخت‌هاست.
 
تجربه هند
این روش برای بررسی تأثیر مناطق صنعتی در هند به کار گرفته شده است. مناطق صنعتی که در بسیاری از کشورها به‌عنوان ابزاری برای توسعه استفاده می‌شوند، مناطقی هستند که با ارائه تسهیلات و زیرساخت‌ها، شرکت‌ها را به سرمایه‌گذاری در یک مکان خاص تشویق می‌کنند. در هند، بیش از ۴,۰۰۰ منطقه صنعتی وجود دارد که هر یک به طور مستقل توسط نهادهای محلی ایجاد شده‌اند. این تنوع در سیاست‌گذاری، امکان مطالعه تأثیر این مناطق را در شرایط مختلف فراهم کرده است.
نتایج این مطالعه در هند نشان می‌دهد ایجاد یک منطقه صنعتی در یک شهر، به طور متوسط باعث افزایش ۶۰ درصدی اشتغال غیرکشاورزی  طی ۱۵ سال می‌شود. این افزایش چشمگیر نشان‌دهنده تأثیر قابل‌توجه سیاست صنعتی است. علاوه بر این، اثرات مثبت این مناطق به مناطقی که مستقیماً هدف سیاست نبوده‌اند نیز سرریز می‌شود. برای مثال، شهرهایی که در فاصله ۱۰ تا ۱۵ کیلومتری یک منطقه صنعتی قرار دارند، شاهد افزایش اشتغال هستند. همچنین بخش‌هایی که مستقیماً از این مناطق بهره‌مند نشده‌اند، مانند بخش خدمات نیز از این سیاست سود می‌برند. این اثرات سرریز نشان‌دهنده وجود اقتصادهای مقیاس است، یعنی وقتی فعالیت اقتصادی در یک نقطه افزایش می‌یابد، کل منطقه از آن بهره‌مند می‌شود.
  
تعداد مناطق صنعتی در طول زمان در هند
 یکی از یافته‌های مهم این مطالعه این است که حدود یک‌سوم از افزایش اشتغال ناشی از مناطق صنعتی به دلیل هماهنگی بین فعالان اقتصادی است. به عبارت دیگر، این مناطق به شرکت‌ها و کارگران کمک می‌کند تا انتظارات خود را هماهنگ و به سمت یک تعادل اقتصادی بهتر حرکت کنند. برای مثال، وقتی یک منطقه صنعتی ایجاد می‌شود، شرکت‌ها با اطمینان بیشتری سرمایه‌گذاری می‌کنند، زیرا می‌دانند دیگران نیز احتمالاً همین کار را خواهند کرد. این هماهنگی باعث می‌شود اقتصاد از یک تعادل با صنعتی‌سازی پایین به یک تعادل با صنعتی‌سازی بالا حرکت کند. نتایج همچنین نشان می‌دهد در مناطقی که در حالت اولیه در یک تعادل با صنعتی‌سازی پایین قرار دارند، ایجاد یک منطقه صنعتی احتمال حرکت به یک تعادل با صنعتی‌سازی بالا را تا ۳۸ درصد افزایش می‌دهد. این یافته مشخص می‌کند این مناطق نه‌تنها اشتغال را افزایش می‌دهند، بلکه می‌توانند اقتصاد محلی را به طور اساسی تغییر دهند و آن را به سمت رشد پایدار هدایت کنند.
یکی از مشکلات اصلی در مطالعه سیاست‌های صنعتی، جدا کردن اثرات ناشی از هماهنگی از اثرات ناشی از بهبود شرایط اولیه است. برای مثال، ایجاد یک منطقه صنعتی ممکن است همراه با ساخت جاده‌ها یا سایر زیرساخت‌ها باشد که به خودی خود می‌تواند باعث افزایش فعالیت اقتصادی شود. روش پیشنهادی در این مطالعه این مشکل را با شناسایی دقیق حالت‌های تعادل و بررسی تأثیر سیاست بر انتخاب بین این حالت‌ها حل می‌کند. این روش نشان می‌دهد حتی در غیاب تغییرات بزرگ در زیرساخت‌ها، هماهنگی می‌تواند نقش مهمی در موفقیت سیاست‌های صنعتی داشته باشد.
یافته‌های این مطالعه پیامدهای مهمی برای سیاست‌گذاری دارد. اولاً، معلوم می‌کند سیاست‌های صنعتی، مانند ایجاد مناطق صنعتی، می‌توانند ابزار مؤثری برای توسعه اقتصادی باشند، بویژه در مناطقی که در یک تعادل پایین گیر کرده‌اند. ثانیاً، تأکید بر نقش هماهنگی، مشخص می‌کند دولت‌ها باید نه‌تنها بر بهبود زیرساخت‌ها، بلکه بر ایجاد انتظارات مثبت بین فعالان اقتصادی تمرکز کنند. برای مثال اعلام عمومی برنامه‌های توسعه یا همکاری با بخش خصوصی می‌تواند به ایجاد این انتظارات کمک کند.
  
منبع:
Can Industrial Policy Overcome Coordination Failuresی Theory and Evidence, Tishara Garg, 2025, working paper MIT.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هشتصد و بیست و شش
 - شماره هشت هزار و هشتصد و بیست و شش - ۱۲ شهریور ۱۴۰۴