۴ کلان برنامه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چه بود؟
مدارا و مدیریت
کاهش تصدی گری دولت و واگذاری امور به تشکل های صنفی از رویکردهای مهم صالحی است
عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت چهاردهم حاوی ۴ رکن است: مردمیسازی و عدالت فرهنگی، بهکارگیری فناوریهای نوین برای بهبود قانونگذاری، رونق اقتصاد فرهنگ و توسعه صادرات فرهنگی و پاسداشت و تقویت اصالت و هویت ایرانی-اسلامی. این ارکان بیانگر الگوی نوین حکمرانی فرهنگی کشور هستند. در این گزارش، چهار رکن مذکور مورد تحلیل و ارزیابی قرار می گیرد.
کلان برنامه ۱: مردمیسازی
و عدالت فرهنگی
تعریف سیاستها: احیای محوریت مردم و اهالی فرهنگ و هنر در نظام فرهنگی کشور و میدان سپاری حداکثری به آنها در تولید و عرضه فرهنگی، شناسایی و توانمندسازی ظرفیتهای مردمی در حوزه فرهنگ و هنر، کاهش تصدی گری دولت و واگذاری امور به تشکلهای صنفی، مشارکت مردم و اهالی فرهنگ و هنر در تصمیمسازی و سیاستگذاری.
در راستای همین سیاستها میتوان به اقداماتی چون راهاندازی مجدد کمیته شفافسازی (بیش از ۲۰۰ سند بارگذاری شد)، مصوبه بازگشت اختیارات وزارتخانه در واردات ماشینآلات چاپ، طرح «مهر تحصیلی» - کمک هزینه تحصیلی دانشآموزان، تهیه لوازم التحریر، کیف، کفش و... - 24 هزار و 460 دانشآموز، پرداخت بیش از ۶۰٪ سهم بیمه تأمین اجتماعی هنرمندان در سال ۱۴۰۳، بیش از 18 کتابخانه جدید بهصورت شهری، روستایی، سار، هدهد سفید، در دستورکار قرار گرفتن نامگذاری روز دهم آذر به نام «روز ملی جزایر ایرانی خلیج فارس» و همچنین 255 هزار نسخه معادل 358 میلیارد ریال منابع پایه خریداری شده برای تأمین منابع کتابخانههای عمومی سراسر کشور اشاره کرد.
کاهش فاصله هنرمندان با دولت
و افزایش امیدآفرینی در جامعه
اگرچه تکیه بر منصب فرهنگی کشور در کارنامه صالحی تجربهای دوباره است اما تغییر شرایط اجتماعی و سیاسی طی چندسال اخیر چالشهای جدیای را در مسیر کاری او ایجاد کرده است. یکی از این چالشهای اساسی ممنوعالکاری بسیاری از چهرههای مطرح فرهنگی و هنری بود. از این رو رفع ممنوعالکاری برخی از هنرمندان با همراهی و همکاری نهادهای دیگر و قوه قضائیه در اولویت قرار گرفت. در ادامه سیاست کاهش فاصله هنرمندان با دولتمردان، دیدار با بزرگان و نامداران حوزه فرهنگ، هنر و رسانه یکی از برنامههایی است که با همراهی رئیسجمهوری، وزیر فرهنگ و معاونین در سطح تهران و شهرستانها انجام میشود. از این جمله میتوان به: دیدار با استاد محمدعلی موحد، فریدون صدیقی، کیانوش عیاری، مرحوم محمود حکیمی، ثمینه باغچهبان، واروژ کریم مسیحی، شرکت در کنسرت استاد فخرالدینی و دیدار با استاد داوری اردکانی اشاره کرد که پیامدهای مثبتی در سطح جامعه فرهنگی داشته است.
توزیع عادلانه منابع، یارانهها
و تسهیلات مالی و پولی
حوزه فرهنگ
اعطای 136 فقره تسهیلات در حوزه ستادی به مبلغ 000/000/020/97 ریال و 18 فقره تسهیلات به معاونت سینمایی به مبلغ 000/000/020/11 ریال از طریق صندوق قرضالحسنه کارکنان، همچنین پرداخت 200 میلیارد ریال یارانه مستقیم به رسانهها و تخصیص 141 تن کاغذ تحریر به 302 رسانه مکتوب از جمله اقدامات در این زمینه بود.
تغییر موازنه مصرف فرهنگی
رویکرد فرهنگی در دولت چهاردهم این است که مصرف فرهنگی در بخشهایی مثل کتابخوانی، سینما، تئاتر، موسیقی و هنرهای تجسمی متوازنتر شود و مردمی که بیشتر به مصرف رسانههای دیجیتال و شبکههای اجتماعی روی آوردهاند به سمت کتاب، تئاتر و موسیقی متمایل شوند.
کلان برنامه ۲: بهکارگیری فناوریهای نوین برای بهبود قانونگذاری در حوزه فرهنگ
این کلانبرنامه به معنای استفاده از فناوریهای نوین برای بهبود فرآیندهای نظارتی، قانونگذاری و تنظیم مقررات در ساختار فرهنگی است؛ بویژه در زمینههایی مانند شفافیت اداری، جلوگیری از فساد و ارتقای کارآمدی. در این راستا، علاوه بر راهاندازی مجدد کمیته شفافسازی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوره چهاردهم اصلاح بنیادی مجوزها را در دستور کار قرار داده است.
از اقدامات انجامشده برای بهرهگیری از فناوریهای نوین، بویژه هوش مصنوعی، میتوان به حمایت از اقتصاد دیجیتال فرهنگ و هنر، توانمندسازی کارکنان، ارائه ۲۱ طرح هوش مصنوعی در حوزه فرهنگ و رسانه، رونمایی از سامانه هنرستان هنرهای زیبا و برگزاری جشنوارههای مجازی فردوسی و کارگاه سواد فضای مجازی اشاره کرد.
همچنین دورههای آموزشی و وبینارهای مختلف برگزار شد. توسعه سکوهای مبتنی بر نوآوری و فناوری برای بهبود مدیریت تولید و توزیع فرهنگی از دیگر اهداف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت چهاردهم است که در این زمینه تاکنون فعالیتهای مختلفی انجام پذیرفته است از جمله برگزاری دهمین جشنواره بازیهای رایانهای فجر، ششمین همایش ملی سواد فضای مجازی با محوریت «فرهنگ در عصر هوش مصنوعی» و...
در خصوص برنامه کاربست فناوریهای نوین برای بهبود تنظیمگری و مقررات گذاری، اقدام دیگری تحت عنوان الحاق ظرفیتها و فرصتهای فناوریهای نوین برای نوسازی و انسجام بخشی ساختارهای عرصه فرهنگ تعریف شده که از مهمترین آنها میتوان به احداث کاربریهای فرهنگی کمهزینه (بلکباکس، نگارخانه)، ارائه کلانطرح «زیستبوم سالم و ایمن فضای مجازی» با تأکید بر کودک و نوجوان و...اشاره کرد.
کلان برنامه 3: رونق اقتصاد فرهنگ و توسعه صادرات فرهنگی
در این کلان برنامه شکلگیری زیست بوم اقتصاد فرهنگ ضروری مورد توجه قرار گرفته است. در واقع یکی از مهمترین مشکلات فرهنگی عدم بسترسازی مناسب برای رشد اقتصادی فرهنگ بوده است. نبود سیاستهای حمایتی، عدم سرمایهگذاریهای کافی، ضعف زیرساختهای قانونی و مالی و نداشتن ارتباط مؤثر بین بخشهای فرهنگی و هنری موجب میشود که فعالیتهای فرهنگی و هنری نتوانند به یک اکوسیستم اقتصادی پایدار تبدیل شوند.
بدون تردید رونق اقتصاد فرهنگ را بدون توسعه صادرات فرهنگی نمیتوان محقق ساخت. دولت چهاردهم برای رفع چالش در این زمینه اصلاح مقررات و بهبود شرایط کسب و کار اهالی فرهنگ و هنر و آموزش آنها، شناسایی مزیتهای نسبی استانهای مختلف را در دستورکار قرار داده و همچنین به طور ویژه، سند مصوب شورای سیاستگذاری بینالملل دفتر مقام معظم رهبری، تحت عنوان «سند توسعه صادرات محصولات و خدمات فرهنگی» را مورد توجه قرار داده است.
کلان برنامه 4: پاسداشت و تقویت اصالت و هویت ایرانی-اسلامی
سیاستهای اقدامی که وزارت فرهنگ برای این کلان برنامه تدوین کرده است شامل: معطوف شدن تولید و مصرف فرهنگی به معیارهای جامعه مطلوب ایرانی ـ اسلامی، معرفی مفاخر فرهنگی با استفاده از ابزار هنری (نمایش، موسیقی و تجسمی)، بازنمایی و واقعیسازی تصویر ایران (اصالت و هویت اسلامی ـ ایرانی در عرصه بینالملل)، ارتقای تعاملات جغرافیایی ایران، فرهنگ و زبان فارسی و گسترش مراکز و برنامههای ایرانشناسی در خارج از کشور و حمایت از حضور دانشمندان و استادان برجسته ایرانی در مجامع فرهنگی بینالمللی است.
حوزه دیپلماسی فرهنگی
در دوره وزارت صالحی در دولت چهاردهم دیپلماسی فرهنگی یکی از اولویتهای اصلی او در روابط بینالملل قرار گرفت. دیپلماسی فرهنگی مورد نظر او با تقویت و بازسازی رایزنیهای فرهنگی و استفاده از ظرفیتهای رسانهای و هنری ثابت کرده است که به ترویج فرهنگ ایران در سطح جهانی و تقویت روابط فرهنگی با کشورهای مختلف در ابعاد مختلف اجتماعی، هنری و علمی باورمند است.
از دیگر اقداماتی که در حوزه دیپلماسی فرهنگی صورت گرفته است میتوان به انجام فعالیتهای چندجانبه در حوزه جوایز بینالمللی، گفتوگوی ادیان، فرهنگها و حقوق بشر با برگزاری جایزه جهانی شهید صدر، برگزاری همایش بینالمللی مکتب نصرالله با حضور بیست کشور، شرکت در اجلاس بینالمللی ارتباط متقابل زمانها و تمدنها بر مبنای صلح و توسعه در ترکمنستان اشاره کرد. به صورت کلی، انجام فعالیتهای چندجانبه در حوزه جوایز بینالمللی، گفتوگوی ادیان، فرهنگها و حقوق بشر، تدوین و تصویب اسناد در حوزه حکمرانی امور فرهنگی، دیدار با نمایندگان و سفرای خارجی مقیم ایران و برگزاری هفتههای فرهنگی و همچنین سیاستگذاری از طریق جشنوارهها از مهمترین اقدامات در جهت دستیابی به برنامه کلان دیپلماسی فرهنگی بوده است.
برنامهها و اقدامات
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
در خصوص جنگ 12 روزه
وقوع جنگ دوازده روزه و حمله رژیم صهونیستی به کشور، باعث شد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برنامهها و اقدامات متعددی را برای ایجاد همبستگی و افزایش روحیه ملی صورت دهد. در این زمینه هر یک از معاونتها و مجموعههای تعریف شده ذیل مدیریت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حین و پس از دوران جنگ، امور مختلفی را برنامهریزی و اجرایی کردند.
برش
حوزه دیپلماسی فرهنگی
در دوره وزارت صالحی در دولت چهاردهم دیپلماسی فرهنگی یکی از اولویت های اصلی او در روابط بین الملل قرار گرفت. دیپلماسی فرهنگی مورد نظر او با تقویت و بازسازی رایزنی های فرهنگی و استفاده از ظرفیت های رسانه ای و هنری ثابت کرده است که به ترویج فرهنگ ایران در سطح جهانی و تقویت روابط فرهنگی با کشورهای مختلف در ابعاد مختلف اجتماعی، هنری و علمی باورمند است.
از دیگر اقداماتی که در حوزه دیپلماسی فرهنگی صورت گرفته است می توان به انجام فعالیت های چندجانبه در حوزه جوایز بین المللی، گفتگوی ادیان، فرهنگ ها و حقوق بشر با برگزاری جایزه جهانی شهید صدر، برگزاری همایش بینالمللی مکتب نصرالله با حضور بیست کشور، شرکت در اجلاس بینالمللی ارتباط متقابل زمان ها و تمدنها بر مبنای صلح و توسعه در ترکمنستان اشاره کرد.
به صورت کلی، انجام فعالیتهای چندجانبه در حوزه جوایز بینالمللی، گفتگوی ادیان، فرهنگها و حقوق بشر، تدوین و تصویب اسناد در حوزه حکمرانی امور فرهنگی، دیدار با نمایندگان و سفرای خارجی مقیم ایران و برگزاری هفتههای فرهنگی و همچنین سیاستگذاری از طریق جشنواره ها از مهمترین اقدامات در جهت دستیابی به برنامه کلان دیپلماسی فرهنگی بوده است.
یادداشت
توسعه کمی و کیفی آموزشهای هنری
محمدحسین اسماعیلی
مدیرکل آموزشهای هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان نماینده اصلی حاکمیت و دولت در حوزه فرهنگ، جایگاهی مهم و اساسی در این زمینه دارد. لذا نقش وزارت فرهنگ در دولت چهاردهم بر مبنای شعارها و وعدههای دادهشده و بر اساس تحولات فرهنگی و اجتماعی موجود و نیز موضوعات و مطالبات نوین در مسیر توسعه و پیشرفت کشور بازتعریف شد. بازتعریف از آن منظر مهم و حیاتی است که مقوله فرهنگ در نگاه کلان و عمیق با همه جنبههای زنده و پویای جامعه ارتباط محسوس و نامحسوس دارد. فرهنگ در زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، صنعتی، ارتباطات و تعاملات، تابآوری، نشاط و... نقشآفرین و اثربخش است و لذا باید وزارت فرهنگ از این حیث نقشآفرین باشد. در این میان آموزش به عنوان زیربنای حوزه فرهنگ و هنر از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. هر جا که آموزش قدر بیند، بیشک فرهنگ و هنر بر صدر نشیند و بر این اساس نگاه تحولی به آموزش، میتواند نقطه آغاز تحول در حوزه فرهنگی و اجتماعی باشد.
بر این مبنا و در دوره جدید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت چهاردهم، طرح تحول آموزشهای فرهنگی و هنری در دستورکار قرار گرفت.
پرهیز از تصدیگری و تقویت بعد حمایتی
تغییر مسیر از تصدیگری به تنظیمگری و تقویت نقش حمایتی در حوزه آموزش، مهمترین سیاست در این راستاست. بر این اساس، تمامی اقدامات و برنامهریزیهای آموزشی در دوره جدید با مشارکت جدی ذینفعان و متخصصان از طریق تشکیل کارگروههای تخصصی صورت میپذیرد. تشکیل کارگروههای تجزیه و تحلیل حِرَف و مشاغل هنری و کارگروههای تدوین استانداردهای شایستگی و ارزشیابی و آموزشی در رشتههای مختلف فرهنگی و هنری در این راستا صورت پذیرفت.
شناسایی و حمایت از استعدادها، نخبگان و پیشکسوتان حوزه آموزش هنر
نگاه جامع به همه عوامل و دستاندرکاران و ذینفعان حوزه آموزش هنر دیگر سیاستی است که در این دوره بنا نهاده شد. شناسایی و حمایت از استعدادها و نخبگان هنری از طریق طراحی و اجرای رویداد المپیاد هنر ویژه هنرجویان مراکز آموزشی و توجه به مدیران و مربیان مراکز آموزشی و پیشکسوتان و مفاخر آموزش هنر از طریق طراحی و اجرای رویداد جایزه سرو ایرانی محقق شد. همچنین در طرح ملی گنجینه آموزش هنر که از سال گذشته اجرایی شد، سبکهای آموزشی هنرمندان و اساتید برجسته در رشتههای مختلف فرهنگی و هنری مستندسازی میشود.
همافزایی با سایر دستگاهها و نهادهای آموزشی
نهادها و سازمانهای متعددی در کشور در حوزه فرهنگی و آموزشی فعالیت میکنند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که مرجعیت و محوریت حوزه فرهنگ را بر عهده دارد در دولت چهاردهم بنا دارد از این فرصت بهرهبرداری لازم را ببرد. تعامل و همافزایی با وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، سازمان آموزش فنی و حرفهای، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی آموزش و پرورش، شورای عالی تربیت و آموزش فنی و حرفهای و مهارتی، دانشگاه جامع علمیکاربردی، فرهنگستان هنر، بنیاد نخبگان و... در دستورکار قرار دارد و جلسات مستمری با این نهادها و دستگاهها برای استفاده از ظرفیتهای مشترک در حوزه آموزشهای هنری برگزار شده و این جلسات تداوم دارد.
تقویت اعتبارات و زیرساختها
اگر قرار است هنر و هنرمند ارج بیند و بر صدر نشیند، تقویت زیرساختها و اعتبارات از ضروریات است. در این دوره نسبت به تحول و تقویت در بودجههای آموزشی اهتمام جدی شده است.
همچنین توسعه زیرساختها از جمله هنرستانهای هنرهای زیبا مورد توجه قرار گرفته است، در سال تحصیلی گذشته و در آغاز دولت چهاردهم یک هنرستان هنرهای زیبا راهاندازی شد و مقرر است در سال تحصیلی پیش رو نیز ۶ هنرستان افتتاح شود و این مسیر توسعه همچنان تداوم خواهد داشت.
اصلاح و بهروزرسانی استانداردهای آموزشی
اغلب استانداردهای مربوط به حوزه آموزش مربوط به سالهای دور است و این امر با ویژگی اقتضایی فرهنگ و تغییرات مدام موضوعات فرهنگی و هنری در تناقض است. لذا مقرر شد در یک برنامه کوتاهمدت نسبت به اصلاح و بهروزرسانی این استانداردها اقدام شود و در این راستا استانداردها به گونهای اصلاح شود که منطبق بر تحولات آموزشی و هنری روز باشد. با تشکیل کارگروههای تخصصی تدوین استانداردهای آموزشی از سال گذشته این بهروزرسانیها در حال تکمیل است و تا پایان امسال نظام جامع آموزشهای هنری تدوین خواهد شد.
استفاده بهینه از فناوریهای نوین
در عصر تحولات دیجیتال و هوش مصنوعی اگر نتوانیم خود را با این تحولات همراه کنیم از قافله پیشرفت عقب خواهیم ماند. بر این اساس سعی کردیم تا تمامی فرآیندها و اقدامات در بستر اینترنت، پلتفرم، اپلیکیشن و سامانهها بهروزرسانی شود، لذا راهاندازی سامانه جامع هنرستانهای هنرهای زیبا، سامانه نظارت و ارزیابی آموزشگاههای آزاد هنری، سامانهای شدن فرآیند اعتبارسنجی و رتبهبندی کارت صلاحیت تدریس، فرآیند درجهبندی آموزشگاهها و طراحی اپلیکیشن برخط آزمونهای مهارتی فرهنگ و هنر در این راستا صورت پذیرفت.
نگاه حمایتی و نه دخالتی به حوزه موسیقی
بابک رضایی
مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی
در میانه هفته دولت در حالی که همه میدانیم در تاریخ پرماجرای پس از انقلاب اسلامی، امروز کشور عزیزمان ایران در برههای خاص قرار دارد، بر همین اساس اهمیت عزم اولیه دولت چهاردهم و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ایجاد تغییراتی جدی به جهت ایجاد وفاق، آشتی با هنرمندان و جذب حداکثری پس از حمله وحشیانه اسرائیل به سرزمینمان و رویکرد همبستگی درخشان آحاد مردم از هر تفکر و سلیقه و دیدگاهی دوچندان شده است. این همدلی و اقتدار ملی که پس از رویدادهای اخیر خود را بیش از هر زمان دیگری نشان داد، ثروتی است گرانقدر که به بهایی تلخ به دست آوردهایم و امروز دیگر برعهده همه ماست که چگونه این ثروت ملی و معنوی را پاس داشته و برآن بیفزاییم.
از طرفی حتماً میدانیم در میان هنرها و در عرصه فرهنگ، موسیقی همواره و در طول تاریخ از تأثیری ممتاز برخوردار بوده تا جایی که بهدرستی هنر اول نام گرفته است. در همین دوران اخیر نیز دیدیم تأثیر و تأثر حوزه فرهنگ و بر صدر آن موسیقی و نواها و سرودهایی با رویکرد ملی را در تحکیم مفهوم اتحاد و گردآمدن همه حول مرکز ثقلی به نام وطن.
از همین منظر، امروز بیش از هر زمان دیگری قابلیتها و کارکردهای درخشان موسیقی در جامعه مقابل چشم ما قرار گرفته است. دیدیم و تجربه کردیم که موسیقی بهویژه آنگاه که با اندیشه، باور، عواطف و دغدغههای انسانی و اجتماعی همراه میشود، فراتر از نگاههایی که آن را صرفاً به ابزاری برای پرکردن اوقات فراغت و تفریح تقلیل میدهند یا با نگاهی غیرکارشناسانه معادل لهو و لعب، و به حذفش میکوشند در کنار بسیار قابلیتهای دیگر خود در بزنگاههای اجتماعی و انسانی در سطوح ملی و حتی جهانی چه نقش بزرگ و نجاتدهندهای را میتواند بازی کند.
بر همین اساس و به مناسبت هفته دولت بر خود لازم میبینم که به عنوان نماینده دولت در حوزه موسیقی و بر پایه پیمانی که با خود و هنرمندان بستهام، باز دست یاری به سوی اهالی این هنر والا و مردمی دراز کنم.
باید بپذیریم تا به امروز به بُعد معنوی و تفکر مستتر در موسیقی و کارکردهای اجتماعی آن در عمل کمتر توجهی شده مگر در شعارها، بیانیهها و پیامها و ...
باید بپذیریم که همراه زمانه و جامعه حرکت کنیم و نمیتوانیم و نباید بر بسیاری از رویههای بعضاً کهنه و ناکارآمد گذشته پافشاری کنیم.
و ناچاریم بپذیریم در این روزگار، نقش ایدهآل دولت در حوزه هنر و موسیقی، باید بیشتر نقشی حمایتگرانه، تسهیلکننده و تنظیمگر باشد تا یک مدیریت کنترلگر. دولت باید مأمنی باشد همراه هنرمند و جامعه که بسترهای قانونی و مالی فعالیت امن و شفاف را فراهم میکند و همزمان از تنوع و میراث هنری کشورش حفاظت، اما در عین حال اجازه میدهد که هنرمندان و مخاطبانشان، جهتگیری اصلی را تعیین کنند. موفقیت در این حوزه مستلزم داشتن یک سیاست فرهنگی مدون، شفاف و غیرسلیقهای است که در آن، جامعه هنری در مرکز قرار دارد و همه اینها در کنار لزوم عزم دولت جز با یاری و همفکری جامعه موسیقی در اعتمادی دوسویه میسر نخواهد شد.
گفتوگوی جامعه محور دستور کار صالحی
رضا دبیرینژاد
رئیس موزه هنرهای معاصر تهران
شاید بتوان مهمترین رویکرد حوزه فرهنگ و هنر را در یک سال گذشته، تلاش برای ارتباط بیشتر با اهالی هنر قلمداد کرد. در سالهای گذشته فاصلهای میان مدیریت هنری و اکثریت اهالی هنر به وجود آمده بود و حتی احساسی از بینیازی میان هنرمندان و مدیریت هنری شکل گرفته بود و هر کدام به خود بسنده کرده بودند اما در یک سال گذشته مدیریت هنری وظیفه خود دانسته است که به سمت هنرمندان برود و به آنها نزدیک شود و دست خود را به سوی آنها دراز کند. در واقع میتوان دو رویکرد را در مدیریت هنری در نظر گرفت؛ نگاه اول که مدیریت را معطوف به خود و سازمان میداند و تنها خود را به سازمان پاسخگو میداند و به دنبال کاهش پاسخگویی خود است تا فضایی کم دردسر را طی کند و چندان چالش نداشته باشد. در این رویکرد میتوان با یک نگاه نجارگونه به خروجیهای محدود و مشخص بسنده و از خلاقیت پرهیز کرد و با یک نگاه تکراری و حداقلی پیش رفت. خود این تصور هنر را محدود میانگارد و به یک کاربری از هنر بسنده میکند و کثرت در نگرش هنری را از حوزه کاری و رسمی خود دور میسازد.
اما نگرش دوم خود را معیار تشخیص و انتخاب هنر و هنرمندان نمیداند و با نگاهی ابرگونه وظیفه میداند که به همه هنرمندان پاسخگو باشد. در این حالت مدیریت هنری متولی گرایش خاصی از هنر نیست بلکه باید به واقعیت هنر زمانه خویش توجه کند و برای توسعه و پویایی هنر روز تلاش کند و مدیریت نباید معطوف به سلیقه شخصی باشد. در واقع مدیریت فرهنگی و هنری نمیتواند جدای از جامعهای باشد که در آن قرار دارد و مدیریت هنری را یک مدیریت اجتماعی میداند برای همین با شناخت اجتماعی باید عمل کند.
در یک سال گذشته میتوان این تغییر نگاه از سویه درون سازمانی به برون سازمانی را مشاهده کرد. نگاه عادت زدهای که برخی جشنوارهها، رویدادها و حتی متولیان برگزاری این رویدادها به آن عادت کرده بودند و گویی هنر بدون این جشنوارهها و رویدادها و برگزارکنندگان آنها ممکن نیست و امتداد فعالیتهای یک یا دو دهه گذشته بود در حالی که طی این دو دهه شاهد تغییرات فراوان در فضای فرهنگی بودهایم و دیگر رفتارهای پیشینی و عادت زده در آن اثربخش نیست. در حالی که برخی بودن و حفظ این رویدادها را عین اثر میدانند اما در نگاه جامعه محور تأثیر این رویدادها مسأله و موضوع است و در این صورت باید در ماهیت فعالیتها بازنگری کرد و حتی باید نگاههای تازهای را وارد این فضاها نمود. قطعاً تغییر این رویدادها و بویژه برخی متولیان پایدار آنها با واکنشهایی روبهرو خواهد بود چنان که در یک سال گذشته نیز بوده است اما اگر به زایش اجتماعی و واقعیت اجتماعی معتقد هستیم باید این تغییرات را بپذیریم واقعیت اجتماعی مسیر خود را خواهد رفت و مدیریت فرهنگی درک این واقعیتها و برنامهریزی بر اساس فضای جامعه است وگرنه جامعه از مدیریت فرهنگی فاصله میگیرد و دچار یک تقابل جدی میشود. مدیریت هنری در یک سال گذشته به دنبال کاهش این تقابل بوده است.
درک واقعیت اجتماعی یعنی توجه تغییرات نسلها و هنرمندان جوانی که آینده هنر را میسازند. درک واقعیت اجتماعی یعنی توجه به نیاز و حضور گروههای متنوع و حتی متفاوت همچون زنان هنرمند که امروزه تنها یک اقلیت در جامعه هنری نیستند و در همه حوزههای هنر نقش فراگیر دارند و باید به کنشگری جدی آنها در این عرصه توجه کرد و یا توجه به هنرمندانی که به مثابه سرمایه فرهنگی از فعالیت فرهنگی به طور خودخواسته و یا ناخواسته دور ماندهاند.
شکلگیری هر هنرمند نیازمند تجربه و سرمایهگذاری جامعه طی سالیان بسیار است و کنار رفتن هر هنرمند نیز از دست رفتن این سرمایهگذاری است از آن رو نباید به راحتی آن را پذیرفت بلکه باید زمینه نگه داشت آنها را فراهم کرد. این نگهداشت به معنای وظیفه مدیریت فرهنگی و هنری نیازمند جسارت و خارج شدن از حاشیه امن و عافیت است چرا که میتواند تقابلهای خود را داشته باشد اما همین چهرهها و حضور آنها هست که پویایی و زندگی عرصه هنر را ایجاد میکند و به این جامعه احساس سرزندگی میدهد.
حضور برخی چهرههای هنری که طی سالها از فعالیت هنری فاصله گرفته بودند آغاز این مسیر در یک سال گذشته بوده است. در فضای فاصله گرفته حاضر ایجاد امید و زمینه گفتوگو خود مهمترین برنامه برای کاهش فاصله و ایجاد امید در جامعه هنری است. ممکن است جاهایی این گفتوگو شکل گرفته باشد و جاهایی نیز به عدم پاسخ انجامیده باشد اما همین حضور در فضاهای گوناگون و حتی تلاش برای احیای رویدادهای مشارکتی مختلف خود بخشی از این تلاشها بوده است.
وقتی به سمت کنشگری اجتماعی میروی حساسیتها و چالشهایی خواهد بود که در یک سال گذشته نیز بوده است اما همین چالشها و نقدها خود مرحله گذر و نشان از تغییر وضعیت است وگرنه میتوانست در سکوت و بدون عکسالعمل جامعه هنری که حاصل فاصله است بگذرد. مدیریت هنری وقتی میپذیرد که متولی و ذینفعان اصلی این فضا هنرمندان هستند باید نگاه خود را معطوف به آنها میساخت و نقد و نظر آنها را هم میپذیرفت. تغییر در فرآیندها و متولیان عادت زده نیز بخشی از رویه برای روزآمدی و خلق نگرشهای نو بوده است تا از انتفاع سازمانی به انتفاع اجتماعی برسیم. در زمانه نسلهای جوان و دنیای مجازی و کاهش فاصلههای بینالمللی مدیریت فرهنگی جامعه محور گامی برای پویایی فرهنگی جامعه و همبستگی اجتماعی است که باعث ثبات جامعه میشود و در بزنگاهها میتواند نقش خود را نشان دهد. نگاه اجمالی به یک سال گذشته نشان میدهد مسیر جدیدی شکل گرفته و نگاه تازهای به وجود آمده است اما این مسیر نیازمند پشتیبانیها و گشایشهای جدی سازمان و بعد از سوی هنرمندان و در نهایت جامعه است که هر سه اینها میتواند چالش آفرین باشد چنان که بوده است اما درک واقعیت اجتماعی با تغییر نسلها، رسانهها، ابزارهای نوین هنری، تهدیدها و کثرت نگرشها غیرممکن است. مهمترین دستاورد یک سال گذشته مدیریت هنری گفتوگوی جامعه محور و توجه به نگرشهای مختلف بوده است.



