سرمایه ای برای روزهای سخت کشور
عزتالله یوسفیان ملا
نماینده ادوار مجلس
مسعود پزشکیان برای من نه فقط یک همکار سیاسی، بلکه نمونهای از صداقت، سلامت نفس و تعهد واقعی به مردم و کشور است. در تمام سالهایی که در مجلس شورای اسلامیحضور داشتم، کمتر کسی را دیدم که تا این حد، مرز میان مسئولیت سیاسی و رفتار انسانی را بیریا و به سادگی رعایت کند. خیلیها شاید او را صرفاً یک اصلاحطلب بشناسند، اما واقعیت این است که شخصیت و منش پزشکیان بسیار فراتر از جناح بندیهای سیاسی است. او کسی بود که چه در حوزه انتخابیه و چه در هیأت رئیسه مجلس، رأی و اعتماد را بر اساس شخصیت مستقل خودش کسب میکرد، نه از سر تعلق حزبی.
درِ اتاقش همیشه به روی مراجعه کنندگان و مردم باز بود. کسی هر وقت نیاز داشت، فارغ از سمت یا عنوان، میتوانست با او دیدار کند و احترام ببیند. نحوه برخوردش طوری بود که هیچکس احساس فاصله یا غربت نمیکرد، نه ادعای بزرگی داشت و نه رفتارش همراه تکلف و تشریفات بود. در همین منش ساده بود که همه حس میکردند با یک دوست به گفتوگو نشستهاند نه سیاستمداری در مقام نایب رئیس مجلس.
شجاعت بیان حقیقت از مهمترین ویژگیهای پزشکیان است. هیچ وقت حرفی را برای جلب نظر نگفته و هیچ گاه منافع شخصی را بر حقیقت ترجیح نداده است. اگر موضع یا باورش تغییر کرده، میپذیرد و بیپروا تغییر نظر میدهد و این را نشانه صداقت میداند نه ضعف شخصیت. اوایل نسبت به حذف چهار صفر از پول ملی نظر منفی داشت اما پس از مشورت قانع شد. این تغییر باور، عین ایمان عملی به خرد جمعی و کارشناسی است، نه نشانی از دورویی یا تناقض گویی.
در روزگار بحرانها و فراز و نشیبهای کشور نیز، منش پزشکیان کاملاً معلوم شد. یادم هست روزهایی که بمباران تهران یا آتشسوزی پالایشگاهها همه را نگران کرده بود، در همان روزها او بدون اندک واهمهای کنار مردم ایستاد، صادقانه شرایط را توضیح داد و هیچ چیز را پنهان نکرد. رفتار او باعث شد بحرانهای اجتماعی و اقتصادی به سرعت کنترل شود و اعتماد از دست رفته مردم به دولت در حد امکان بازیابی شود.
برخوردش با همگان همراه با احترام و فروتنی واقعی است؛ حتی موقعی که وزرا یا مقامات ارشد کشور برای دیدار و مشاوره نزدش میآمدند، هیچگاه تفاوتی میان آنان و شهروندان عادی قائل نبود. بارها دیدم که برای مراسم تشییع یا ختم کارمند سادهای از ریاست جمهوری یا یک معاون مدیرکل ساعتها وقت گذاشت، بیآن که هیچ چشمداشتی داشته باشد.
در تحلیل مسائل کلان کشور، عمق نگاه و درایتش مثال زدنی است. در شناخت ریشه و ابعاد بحرانها برای سازمانهای کلان کشور شاید قویتر از برخی رؤسایجمهوری پیشین عمل کند. اگر لازم باشد عملکرد چند وزارتخانه را ظرف نیمروز ارزیابی و رصد کند، گزارش و تحلیلی به دست میدهد که حتی وزرای آن حوزهها هم از عمق آن شگفت زده میشوند. این ناشی از تجربه، صداقت و سیاستمداری توأمان اوست.
بخش عمده موفقیت پزشکیان در گذر دادن دولت از بحرانهای اخیر، دقیقاً در همان زبان صادقانه و رفتار مردمیاش بود. همه ما شاهد بودیم زمانی که صفهای طولانی بنزین و نگرانی از کمبود کالا مردم را به اضطراب انداخته بود، با سادهترین کلمات و واقع بینی شرایط را توضیح داد و بر اعتماد عمومیایستاد. در آن روزها، برخلاف آن چیزی که شاید دیگر سیاستمداران انجام میدادند، حاضر نشد آمارسازی کند یا به مردم آمار غیرواقعی بدهد. همین شفافیت بود که جلوی بسیاری از شایعات و نگرانیهای اجتماعی را گرفت.
همواره در دولتهای گذشته، دستگاهها و مسئولان تلاش داشتند آمارها را خوشایند جلوه دهند تا مردم نگران نشوند، اما پزشکیان اصرار داشت که باید واقعیت را همانگونه که هست با مردم در میان گذاشت؛ به همین دلیل هیچگاه آمار و اطلاعات دولت او سیاسی و ساختگی نشد.
شاید برای برخی عجیب باشد، اما جامعه ما نیازمند الگویی از جنس پزشکیان است؛ کسی که نه به اسم سیاست و نه به اسم مسئولیت، از مردم فاصله نمیگیرد؛ کسی که میان وعده دادن و حرف عمل نکرده فرق میگذارد. حتی زمانی که موضوع هزینههای انتخاباتی و شایعات درباره برخی مدیران نزدیک به او پیش آمد، قاطعانه و علنی با مردم صحبت کرد و نشان داد که اهل زد و بند و مصلحت اندیشیهای مرسوم نیست.
معتقدم اگر به صداقت و توان او میدان بدهیم، بسیاری از مشکلات کشور با عقلانیت، اخلاق و پرهیز از شعارهای توخالی حل خواهد شد. تجربههای او از مردم شروع شده و به مردم بازمیگردد. برایش فرقی نمیکند مخاطب چه عنوان و جایگاهی دارد؛ یکسان احترام میگذارد، درد دل را با گشاده رویی میشنود و تا حد ممکن مشکل را رفع میکند.
من، به عنوان فردی که سالها او را از نزدیک شناختهام، شهادت میدهم آنچه از سلامت، صداقت و عشق به خدمت پزشکیان گفتهام حقیقت است. امروز جامعه سیاسی ما بیش از هر زمان، به چنین الگویی احتیاج دارد. پزشکیان سرمایهای است برای روزهای سخت کشور؛ الگویی برای آنان که میخواهند پاکدست، مسئول و وفادار به مردم باشند. اگر هوشمندانه زمینه خدمت اینگونه افراد را فراهم کنیم، آینده ایران روشنتر خواهد بود و چراغ اعتماد واقعی دوباره در دل مردم افروخته میشود.



