ادعای یک سارق گوشی:
شکست عشقی مرا به سرقت کشاند
گروه حوادث: مرضیه همایونی/ پسر جوانی که به خاطر عشق به یک دختر به دام مواد مخدر کشیده شده بود، برای تأمین هزینه مواد مخدرش، سناریوی سرقتهای سریالی را اجرا کرد.
به گزارش «ایران»، چندی قبل مرد جوانی با مراجعه به پلیس از سرقت گوشی تلفن همراهش خبر داد و گفت:«در حال عبور از خیابان بودم که دو پسر جوان سوار بر موتورسیکلت به من نزدیک شدند.
یکی از آنها از موتور پیاده شد و با تهدید چاقو، گوشی تلفن همراهم را گرفت.
هر دو آنها ماسک و کلاه داشتند اما روی گردن پسر جوانی که گوشی را از من گرفت خالکوبی یک شخصیت کارتونی بود.»
به دنبال شکایت مرد جوان، تحقیقات آغاز شد و در ادامه بررسیها، کارآگاهان با شکایتهای مشابه مواجه شدند. در تمامیسرقتها سارقان با تهدید چاقو و گاز اشکآور نقشه سرقتهای سریالیشان را اجرا کرده و شاکیها مدعی بودند یکی از سارقان خالکوبی به شکل کارتون سیمپسونها روی گردنش دیده میشد.
کارآگاهان با کنار هم قرار دادن سرنخها دریافتند تمامیسرقتها در سه محله رخ داده، بنابراین گشتهای خود را به صورت مثلثی در این سه محله تقویت کرده و در نهایت سارقان موتورسوار زمانی که برای اجرای سرقت دیگری وارد یکی از این سه منطقه شده بودند، توسط مأموران بازداشت شدند.
در حالی که سارقان منکر سرقتهای سریالی بودند اما در بازرسی بدنی، خالکوبی کارتونی روی گردن یکی از سارقان و مواجهه حضوری با مالباختگان راه انکاری برای آنها باقی نگذاشت و متهمان مجبور به اعتراف شدند.
به دستور بازپرس پرونده، متهمان در اختیار کارآگاهان پلیس قرار گرفتند و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
عاشقی نابودم کرد
سهیل، سردسته باند دو نفره و متهمیکه خالکوبی معروف را روی گردنش دارد، درباره انگیزهاش و شگرد سرقتها گفت:«سوار بر موتورسیکلت و خیلی عادی در سه منطقه خاص پرسه میزدیم و با دیدن سوژه مناسب که در حال صحبت کردن با تلفن بود، به سمت او نزدیک میشدیم.
اگر سوژهها مقاومت نمیکردند که هیچ، اما در صورت مقاومت با گاز اشکآور و چاقو آنها را تهدید میکردیم تا تسلیم شوند.»
چه شد که تصمیم به سرقت گرفتید؟
چند سال قبل عاشق دختری به نام منیره شدم. اما بعد از مدتی او با پسر دیگری دوست شد و قید مرا زد.
رفتن او مرا نابود کرد. اول به قرص پناه بردم و بعد هم انواع و اقسام مواد مخدر.
خالکوبی روی گردنت برای چیست؟
منیره عاشق این کارتون بود و آن موقع به عشق او روی گردنم خالکوبی کردم.
با گوشیهای سرقتی چه میکردی؟
میفروختم. به یکسوم قیمت. بیشتر گوشیهای سامسونگ و نوکیا سرقت میکردیم، یک زمانهایی اگر بخت با ما یار بود آیفون گیرمان میآمد.
چه ساعتهایی برای سرقت میرفتید؟
صبح در ساعت کاری. از ۷ تا ۸ صبح و از ۱۲ تا یک بعدازظهر. ساعتی که معمولاً کارمندان به محل کار میروند.