تصویر ترور در سینمای ایران
گروه فرهنگی- حملات تروریستی اخیر رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان و شهادت چند تن از فرماندهان بلندپایه نظامی، بار دیگر یادآور این حقیقت تلخ است که جمهوری اسلامیایران همچنان در معرض تهدید مستقیم تروریسم دولتی قرار دارد؛ تروریسمیکه نهتنها هدفش تخریب زیرساختهای امنیتی کشور، بلکه ایجاد رعب در دل مردم و تحقیر اراده ملی است. در چنین روزهایی که خبر انفجار در نقاط مختلف، دل میلیونها ایرانی را به درد آورده است، پرسش این است: آیا سینمای ایران، بهعنوان رسانهای مؤثر و جریانساز، توانسته پاسخی درخور به این وقایع هولناک بدهد؟
سینما میتواند آیینهای باشد برای بازتاب دردها، زخمها و رشادتهای یک ملت؛ میتواند مرهمیباشد برای دل داغدیده خانوادههایی که عزیزشان را در چنین حملاتی از دست دادهاند. اما متأسفانه مرور کارنامه سینمای ایران، بهویژه در سالهای اخیر، نشان میدهد که این هنر در انعکاس چهره دشمن و ترسیم عمق این جنایات، دچار ضعف، بیتوجهی یا شاید محافظهکاری شده است. در شرایطی که دشمن با جسارت در قلب کشورمان دست به ترور میزند، غیبت آثار سینمایی درباره این جنایتها، خود به یک علامت سؤال بزرگ بدل شده است.
وقتی دشمنان این سرزمین بیمحابا وارد عمل میشوند و فرماندهان و نیروهای امنیتی ما را از یک سو، و مردمان بی گناه در مناطق مسکونی را از سوی دیگر به شهادت میرسانند، جامعه دچار شوک، اندوه و خشم میشود. این واکنش طبیعی ملت ما، اگر توسط رسانهها و هنرمندان به درستی بازتاب نیابد، به مرور زمان در بایگانی فراموشی خواهد رفت. وظیفه سینما، فراتر از سرگرمسازی یا روایت عاشقانههاست؛ سینما باید در بزنگاههای تاریخی، زبان مردم باشد و تصویر روشنی از ظلم و ایستادگی به نمایش بگذارد.
با اینکه در طول دهههای اخیر، اتفاقات تلخی از جمله ترور دانشمندان هستهای، انفجارهای تروریستی در مناطق مرزی، و ترور فرماندهان نظامیتوسط رژیم صهیونیستی و گروهکهای وابسته رخ داده است، اما تعداد آثاری که در سینما به این مسائل پرداختهاند، همچنان انگشتشمار است. برخی معتقدند دلایل این کمکاری، محدودیتهای تولید و و در مواردی ممیزی است؛ برخی دیگر مشکلات اقتصادی سینمای ایران را مقصر میدانند. اما در کشوری که نهادهایی مانند بنیاد سینمایی فارابی، اوج و حوزه هنری با بودجههای دولتی فعالیت میکنند، این سؤال پیش میآید که چرا تولید فیلمهایی با مضمون ترور فرماندهان نظامییا جنایات اسرائیل، در اولویت تولید نبوده است.نقدی که وارد است این که در یک دهه گذشته، سینمای ایران از بحرانهای ملی عقب نمیماند و نقشی فعال و پیشرو در این زمینه ایفا می کرد. با این همه در این گزارش تلاش کردهایم تا فیلمهایی که به این موضوعات پرداختهاند را بررسی کنیم.
ماجرای نیمروز ۱ و ۲ – ساخته محمدحسین مهدویان
دو فیلمیکه به ترورهای دهه شصت و خیانت گروهک منافقین میپردازند. «ماجرای نیمروز» در بازنمایی چهره تروریسم سازمانیافته در ایران، تصویری مستندگونه و مهیج ارائه میدهد. قسمت دوم، با تمرکز بر عملیات مرصاد، خیانت گروهک مجاهدین خلق در پایان جنگ را به شکلی مؤثر روایت میکند.
روز صفر – کارگردان:
سعید ملکان
روایتی از دستگیری عبدالمالک ریگی، سرکرده گروه تروریستی جندالله. فیلم با تلفیق درام و روایتهای امنیتی، از معدود نمونههایی است که تلاش نهادهای امنیتی در خنثیسازی عملیات انتحاری را به تصویر میکشد. بازی امیر جدیدی بهعنوان مأمور اطلاعاتی، وجهی انسانی به داستان بخشیده است.
شبی که ماه کامل شد – کارگردان:
نرگس آبیار
بر اساس داستان واقعی عبدالحمید ریگی و همسرش فائزه، این فیلم با نمایش چهرهای تاریک از تروریسم خانوادگی، زوایای پنهان فریب و خشونت گروههای افراطی را نشان میدهد. اگرچه بیشتر حوادث در خاک پاکستان و افغانستان رخ میدهند، اما پیوند احساسی فیلم با مخاطب ایرانی، آن را به یک اثر قابل توجه بدل کرده است.
بادیگارد – کارگردان:
ابراهیم حاتمیکیا
اثری که از منظر شخصی یک محافظ به موضوع امنیت میپردازد. فیلم در لایههای زیرین خود، به تهدیدهای تروریستی علیه مقامات ایرانی و مسئولیت فردی نیروهای امنیتی اشاره دارد و اگرچه نامیاز دشمنان خارجی نمیبرد، اما هشدارهای واضحی در دل خود دارد.
هناس – کارگردان:
حسین دارابی
شاید تنها فیلمیباشد که مستقیماً به ترور دانشمند هستهای، داریوش رضایینژاد، توسط عوامل موساد میپردازد. فیلم از زاویه دید همسر شهید، یک روایت انسانی و عاشقانه را با ترس و تهدیدهای امنیتی پیوند میزند. تأثیر این فیلم بیشتر در لایههای عاطفیاش نهفته است.
سخن پایانی
سینما میتواند بازوی فرهنگی در جنگ روایتها باشد؛ بهویژه در زمانی که دشمن، روایت خود را با قدرت رسانهای منتشر میکند. وقتی قهرمانان واقعی ما، یکی پس از دیگری در مقابل گلوله دشمنان جان میدهند، وظیفه سینماست که خاطره آنها را زنده نگه دارد. در غیر این صورت، تاریخ تنها از زبان دشمن نوشته خواهد شد.اکنون که بار دیگر خاک ایران شاهد تروریسم دولتی بوده، زمان آن رسیده است که سینمای ایران از لاک محافظهکاری بیرون آمده و با جسارت، به روایت این جنایتها و بزرگداشت شهدای وطن بپردازد.