به بهانه تولد احمدرضا احمدی
سینماییهای یک شاعر
رضا صائمی
دبیر گروه فرهنگی
نیمهدوم دهه40، موجنو تبدیل به یک حرکت مدرنیستی در فرهنگ ایرانی شد و در داستان، نمایشنامه، تئاتر، سینما و نقاشی تأثیر گذاشت. احمدرضا احمدی، بنیانگذار موجنو در شعر ایران بود گرچه شاید به اندازه فیلمسازان موجنویی نه او، نه شعرهایش جلوه بیرونی نداشتند. خود احمدی در توضیح علت برجستهشدن سینما بهرغم وامداریاش از ادبیات گفته بود: «در ادبیات، مسائلی مثل جایزه، پول و شهرت وجود ندارد. یعنی همانچیزهایی که در سینما وجود دارد و از این منظر سینما صدمه بزرگی به ادبیات زده است؛ براین اساس آنقدر که عباس کیارستمی در دنیا مطرح شد، احمد شاملو مطرح نشد.» احمدی حتی معتقد بود: «کیارستمی تا آن اندازه که در دنیا معروف شد، فیلمساز برجستهای نبود و فرانسویها او را برجسته کردند؛ همچنان که زمانی جری لوئیس برایشان برجسته بود و زمانی آلفرد هیچکاک را برجسته کردند.» احمدرضا احمدی بر این باور بود که: «سینما زبان بینالمللی است و جوانان به دنبال آن میروند که خیلی زود مشهور شوند. بهرغم تمام این عدمتوازنها اما ادبیات، میدان وسیعتری برای عمل دارد و بخت نسل جدید برای درخشش در ادبیات و شعر این است که برای شاعر دو صفحه کاغذ و یک قلم کافی است ولی سینما کار گرانی است. سرانجام زمانی اینها مساوی خواهند شد، یعنی توجه به ادبیات هم افزایش خواهد یافت.»
احمدی سینما را نسبت به شعر و ادبیات، هنر اصیلی در فرهنگ ایرانی نمیدانست و معتقد بود: «سینما در ایران قلابی است چرا که پایه ندارد و مال ما نیست؛ هنر اصلی ما فرش و شعر است. غربیها دوربین را اختراع کردند و کار تصویر در مملکت و فرهنگشان سابقه داشت، با اینکه تئاتری قوی داشتند و سینما سالها تحتتأثیر این تئاتر بود. در نتیجه وضعیت سینما در این کشورها هنری بود که قدمبهقدم شکل گرفت.» با این حال او به فیلم مستند علاقه داشت و آثار ابراهیم گلستان را در فیلم داستانی و مستند بسیار میپسندید. احمدی با تأکید بر تخصص متفاوت ملتها در عرصه سینما خاطرنشان کرد: «فرانسویها در فیلم کوتاه بسیار خوب هستند اما لزوماً در ساخت فیلم بلند موفقیتی ندارند، همچنان که آمریکا در ساخت فیلم بلند موفق است. مستندها در ایران فیلمهایی قابلقبول و موفق بودهاند، چرا که کوچک و قابل جمعشدن هستند و در کشور ما آنقدر موضوعات مهم وجود دارد که سوژه فیلم مستند بیپایان است.» احمدرضا احمدی یکبار هم خود سوژه یک مستند شد؛ مستندی به نام «وقت خوب مصائب» که عنوانش از یکی از شعرهای خود او توسط ناصر صفاریان، کارگردان این مستند انتخاب شد؛ مستندی که به ویژگیهای شخصیتی او میپردازد و ساختار فیلم شامل گفتوگوهای احمد طالبینژاد، حمیدرضا صدر، رضا کیانیان و... با احمدرضا احمدی است. همچنین نظرات آیدین آغداشلو، مسعود کیمیایی، عباس کیارستمی، هنرمندان و اساتید دیگر است که رو به دوربین بیان میشود. «وقت خوب مصائب»، تأکید خود را بر شخصیت فردی احمدی قرار داده است. برخلاف انتظاری که شعر احمدی ایجاد میکند، او شخصیتی بهشدت طناز دارد و بهندرت میتوان در معاشرتهای دوستانه بحثی جدی با او داشت. همین نکته سبب شده است تا صفاریان، تصویری از پشتصحنه زندگی احمدرضا احمدی ارائه کند. ناصر صفاریان البته یک مستند دیگر هم درباره احمدرضا احمدی ساخته به اسم «بانو مرا دریاب» که نامش باز هم برگرفته از شعرهای اوست. گرچه «بانو مرا دریاب» ساختار مستقلی دارد، با این حال تمرکزش بر همان چیزی است که در مستند «وقت خوب مصائب» جایش خالی بود؛ یعنی سویه شاعری احمدی. در این مستند آیدین آغداشلو، احمد پوری، محمدعلی سپانلو، شمس لنگرودی، عمران صلاحی، محمد صنعتی، رشید کاکاوند و حسن کیاییان درباره او، زبان و جهان شاعرانهاش حرف میزنند. احمد طالبینژاد درباره این مستند گفته: «من یادم است وقتی وارد خانه احمدی شدم، دیدم دوربین روشن است و از ورود من هم فیلم میگیرند. بنابراین میشود گفت از اول هم قرار بوده که پشتصحنه زندگی احمدی روایت شود. اینکه متنها در فیلم تحتالشعاع حاشیه قرار گرفته، شاید برای برخی نقطهضعف باشد اما به نظر من نقطه قوت فیلم است. این تمهید باعث شده ما با شخصیتی آشنا شویم که نوعی سرکشی بیقاعده دارد.» این مستند به اعتقاد بسیاری از منتقدان و دوستان نزدیک احمدی، بسیار به شخصیت او نزدیک است. اگر بخواهیم ردپای احمدی در سینما را دنبال کنیم به این موارد هم میرسیم: گوینده گفتار متن فیلم «بانوی اردیبهشت» و «نار و نی»، نویسنده پویانمایی «ملک خورشید»، دستیار کارگردان فیلم «پنجره» به کارگردانی جلال مقدم و بازی در فیلم «پستچی» به کارگردانی داریوش مهرجویی. احمدرضا احمدی 30 اردیبهشت 1319 پا به جهان گذاشت و 20 تیر 1402 به سیاهیها لغزید.