به بهانه اکران «رؤیاشهر»
چالشهای قصهگویی در انمیشن های ایرانی
شکل روایت در انیمیشن بر خلاف ظاهر رنگارنگ و کودکانهاش، یکی از پیچیدهترین و دشوارترین اشکال روایت در سینماست؛ هنری که در آن، قصهپردازی نه یک انتخاب، که ستون فقرات اثر است. اگر روایت در یک فیلم رئالیستی میتواند به یاری بازیگر، دکور و حتی بداههپردازی زنده شود، در انیمیشن همه چیز باید از پیش اندیشیده، طراحی و جانبخشی شود؛ از یک نگاه ساده تا پیچیدهترین تحولات داستانی.
سمیرا افتخاری
روزنامهنگار
سینمای انیمیشن ایران اگرچه در سالهای اخیر پیشرفتهای چشمگیری در حوزههای فنی و تکنیکی داشته، اما همچنان درگیر چالشهای جدی در عرصه قصهپردازی است؛ چالشهایی که باعث میشود بسیاری از تولیدات انیمیشن ایرانی، با وجود کیفیت تصویر، طراحی شخصیتهای جذاب یا فضاسازی خلاقانه، در نهایت در خاطره مخاطب ماندگار نشوند.
قصه، قلب تپنده انیمیشن
در جهان انیمیشن، قصه همه چیز است. بهترین تصاویر، زیباترین طراحیها و پیشرفتهترین تکنیکها، بدون یک روایت قوی به اثری بیجان و فراموششدنی بدل میشوند. کودک و نوجوان امروز، بیش از آنکه مجذوب زرق و برق بصری شود، به دنبال قهرمانانی است که بتواند با آنها همذاتپنداری کند؛ دنیایی که او را به ماجراجویی بخواند و روایتی که او را با خود همراه کند.
ضعف قصهپردازی در انیمیشن ایران، بیشتر از آنکه به کمبود استعداد بازگردد، به غفلت از اهمیت بنیادی روایت بازمیگردد. قصه در بسیاری از پروژههای انیمیشن ایرانی، یا در مرحله اولیه رها شده یا قربانی اولویتهای تصویری و فنی میشود، در حالی که در انیمیشنهای موفق دنیا، فیلمنامهنویسی یک پروسه دقیق، طولانی و چندلایه است که در تمام مراحل تولید راهنمای اثر باقی میماند.
چالشهای بنیادین قصهپردازی
چند عامل اصلی را میتوان به عنوان موانع جدی قصهپردازی در انیمیشن ایران برشمرد:
۱- ضعف در ساختار دراماتیک: بسیاری از انیمیشنها فاقد یک خط داستانی قوی با گرهافکنی، تعلیق و اوج مناسب هستند. روایتها گاه پراکنده، شتابزده یا پیشبینیپذیر پیش میروند و از خلق کشش و درگیری عاطفی ناتواناند.
۲- کمبود قهرمانان باورپذیر: شخصیتهایی که عمق روانی، انگیزه روشن و مسیر رشد نداشته باشند، نمیتوانند مخاطب را درگیر کنند. قهرمانان انیمیشن ایرانی، گاه بیش از حد نمادین یا بیش از حد سطحی طراحی میشوند.
۳- فقـــــــــدان جهـــــــانســـــــــــــازی
(Worldbuilding): خلق دنیایی باورپذیر با قوانین درونی مشخص، یکی از رازهای موفقیت انیمیشنهای بزرگ است. در بسیاری از آثار ایرانی، دنیاهایی بدون جزئیات کافی یا هویت خاص ساخته میشوند که توانایی جذب مخاطب را از دست میدهند.
۴- تأثیرپذیری سطحی از الگوهای خارجی: الگوبرداری بدون درک عمیق از ساختار قصههای موفق جهانی، باعث شده برخی آثار ایرانی صرفاً تقلیدی خام از محصولات غربی یا آسیایی باشند، بیآنکه ریشه در فرهنگ بومی یا نیازهای احساسی مخاطب ایرانی داشته باشند.
۵- ناباوری به مخاطب نوجوان: نگاه بیش از حد محافظهکارانه به نوجوانان و کودکان، باعث شده روایتها سادهسازی یا شعاری شوند، در حالی که نسل امروز مخاطبی باهوش و نکتهسنج است و انتظار دارد با قصههایی جدیتر و چالشبرانگیزتر روبهرو شود.
راهی برای عبور
رفع این چالشها، در وهله اول نیازمند تغییر رویکرد نسبت به اهمیت قصه است. تولید انیمیشن موفق، پیش از آنکه مسأله نرمافزار و تکنیک باشد، موضوع داستان و فیلمنامه است. باید نویسندگان خلاق تربیت شوند، کارگاههای تخصصی قصهپردازی برگزار شود و به فرآیند نگارش و توسعه فیلمنامه، زمان و سرمایه کافی اختصاص یابد. همچنین بازگشت به منابع غنی فرهنگ ایرانی ـ از افسانهها و اسطورهها گرفته تا داستانهای معاصرـ میتواند الهامبخش خلق روایتهای تازه و بومی باشد. انیمیشنی که بتواند با زبان امروز، ولی با ریشههای فرهنگی خود سخن بگوید، شانس بیشتری برای ماندگاری و تأثیرگذاری خواهد داشت.
سخن پایانی
سینمای انیمیشن ایران از نظر فنی آماده پرواز است، اما برای این پرواز به قصههایی نیرومند نیاز دارد؛ قصههایی که بتوانند خیال مخاطب را به پرواز درآورند، او را به کشف دنیایی تازه دعوت کنند و در دل او قهرمانی تازه بسازند. در جهانی که روایت حرف اول را میزند، اهمیت قصه بیش از هر زمان دیگری حیاتی است. تنها با روایتهای بزرگ است که میتوان انیمیشنهای بزرگ آفرید.