به بهانه به فروش گذاشتن «سینما پارس» تهران

خاطره‌سازانی که به خاطره می‌پیوندند

نرگس عاشوری-گروه فرهنگی/  «سینما پارس» هم که قدمتی طولانی در تاریخ سینمای تهران دارد، اخیراً به فروش گذاشته شده است تا بعد از سینماهای «عصر جدید» و «سینما بلوار» یکی دیگر از سینماهای قدیمی که با خاطره جمعی مردم تهران و مخاطبان سینما گره خورده بود، به پایان عمر خود برسد. چه بسیار فیلم‌های مهمی که بر پرده این سه سینما به نمایش درآمده و چه صف‌های طولانی که پای گیشه آن شکل گرفته که همه آنها به غیر از تجربه فیلم دیدن، خود به بخشی از خاطره سینمایی مخاطبان تبدیل شده‌اند، سینماهایی که حالا خودشان هم به خاطره‌ها پیوستند. حافظه تصویری ما سرشار از سینماست. سینما چه به مثابه فیلم‌هایی که دیده‌ایم و پلان و سکانس‌ها و دیالوگ‌هایی که از آنها در خاطره داریم و چه سینما به مثابه مکان سینما. سالن‌های سینماهایی که همان فیلم‌ها را در دامن آن به تماشا نشسته‌ایم. از این حیث سینماها به مثابه مکان‌های اکران و نمایش فیلم تنها یک مکان نیست، یک امکان است. یک امکان ذهنی و حسی که خاطرات ما را به بهانه‌های مختلف احضار کرده و تلخ و شیرین‌های تجربه‌های زیسته در سالن‌های سینما را تداعی یا بازتولید می‌کند. سینما پارس برای خیلی‌ها و احتمالاً برای طبقات متوسط به پایین سرشار از همین خاطرات سینمایی است که حالا خود به خاطره می‌پیوندد. کافی است نیم‌نگاهی به تاریخچه و ویژگی‌های این سینما داشته باشیم.
سینما پارس که در میدان انقلاب قرار دارد، در دهه ۴۰ خورشیدی با نام یونیورسال فعالیت خود را آغاز کرد. اسماعیل کوشان یکی از مالکان اولیه این سینما بود، اما بعدها مالکیت آن به دست سینماگران برجسته‌ای چون مرتضی و مصطفی شایسته افتاد.‌ گرچه این سینما همانند سینما عصر جدید که مدتی قبل فروش آن اعلام عمومی شد، برای سینمادوستان خاطرات زیادی را به یاد می‌آورد اما مالکان این نوع سینماها و نیز برخی کارشناسان فرهنگی معتقدند که شرایط، چاره‌ دیگری جز فروش باقی نمی‌گذارد بخصوص وقتی از سوی دستگاه‌های متولی حمایتی صورت نمی‌گیرد. درباره سینما پارس گفته می‌شود که دلایل متعددی سبب فروش آن شده، از جمله نبود امکانات لازم برای مردمی که بخواهند برای تماشای فیلم به مرکز شهر بیایند و نیز وجود بیش از ۱۰ سالن سینما در کنار هم (۵سالن سینما مرکزی، ۲‌سالن سینما پارس و ۴ سالن سینما بهمن).
واقعیت این است که تعطیلی سینما فقط تعطیلی بخشی از فرهنگ یا اقتصاد فرهنگ نیست، بلکه بر رونق بازار و کاسبی مغازه‌ها و فروشگاه‌های اطراف هم تأثیر منفی می‌گذارد. آن هم در شرایطی که روزگاری حضور کتابفروشی‌ها و خود دانشگاه تهران در نزدیکی این سینماها که نسبت فرهنگی هم با این مکان دارد، موجب می‌شد تا این سینماها در روزگاری یکی از شلوغ‌ترین سینماهای تهران باشند. دانشجوها از این خیابان و میدان گذر می‌کنند و هرجا هم که مردم از آن عبور کنند، زنده خواهد بود اما از زمانی ‌که دانشگاه‌ها تعطیل شد و ویروس کرونا همه‌جا را فرا گرفت، چراغِ سینما هم در اینجا خاموش شد.
امیرحسین علم‌الهدی از مدیران سابق سینمایی که زمانی مدیریت سینما فرهنگ را به عهده داشته است، معتقد است: «سیر خزنده تعطیلی سینماهای لاله‌زار که از اواخر سال ۱۳۷۰ آغاز شد، در دهه ۹۰ به خیابان انقلاب و میدان ولیعصر و سینماهایش رسید. اپیدمی کرونا هم توانست سرعت این سیر خزنده را بیشتر کند تا سینمای ایران متوجه این نکته باشد که سینماداری یک فعالیت منفک از تولید است و امکان وصل حیات و ممات سینماداری به سیاست‌های تولید و مصرف فیلم داخلی یک سیاست سرتاسر اشتباه و مرگ‌آور (تعطیلی سینماها) است.» به اعتقاد علم الهدی: «سینماداری مثل هر فعالیت استاندارد توزیع و فروش محصول، مختصات منطقی عرضه و تقاضای بازار را در خود دارد و نه مختصات خاص مشتری‌مداری به سبک تولید و مصرف محصولات داخلی. براین اساس فرونشست‌های سینمایی (تعطیلی) بیشتری را در آینده با این سبک و سیاق علم‌ اقتصاد داخلی سینما در پیش خواهیم داشت.»
این وضعیت موجب پرسشی مهم در میان کارشناسان و همچنین عموم مردم و علاقه‌مندان به سینما شده است؛ اینکه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در راستای حفظ سینماهای تاریخی و جلوگیری از تعطیلی آنها چه تدابیری اندیشیده است؟ آیا می‌توان این سینماها را به شکلی دیگر بازسازی کرد و از تعطیلی بیشتر سینماهای قدیمی جلوگیری کرد؟ این سینماها فقط یک مکان نیستند بلکه محل و محفل خاطره‌سازی و خاطره بازی برای مخاطبان است. برخی در این سینماها زندگی کردند، خاطره ساختند و سالن‌های آن حتی تداعی‌گر تجربه‌هایی عاشقانه است؛ تجربه‌هایی که تکرار آن گاهی ناممکن است. تعطیلی و نابودی سینماهای قدیمی صرفاً ویران ساختن یک ساختمان نیست، پایان دادن به سال‌ها خاطرات جمعی علاقه‌مندان سینماست؛ پایان دادن به یک نوستالژی سینمایی و پاک کردن بخشی از خاطرات شهری تهران است. تعطیل شدن این سالن‌های سینما به نوعی سوگواری برای ویران شدن بخشی از تعلق خاطر جمعی است. کاش نهادهای فرهنگی و شهری و فراتر از آنها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای حفظ این خاطرات جمعی تدبیری می‌اندیشیدند. گذر از میدان انقلاب، گذر از میدان خاطره‌هاست؛ خاطراتی که یادآوری‌شان لبخند روی لب می‌نشاند و جای خالی این سینماها، شبیه جای خالی دندان‌های ترمیم نشده عجیب به چشم می‌زند و حس خوش لبخند را در حلقوم می‌ماسد.

 

صفحات
  • صفحه اول
  • سیاسی
  • دیپلماسی
  • جهان
  • اقتصادی
  • زیست بوم
  • گزارش
  • علم و فناوری
  • اطلاع رسانی
  • ورزشی
  • حوادث
  • اجتماعی
  • فرهنگی
  • صفحه آخر
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و ششصد و نود و نه
 - شماره هشت هزار و ششصد و نود و نه - ۲۱ اسفند ۱۴۰۳