یک دقیقه با خدا
عبدالرحیم سعیدیراد
عضو هیأت مدیره مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران
یک- همه چشمههای جوشان، از نام تو آغاز میشوند. همه رودهای پرخروش با نگاه تو آرام میشوند. همه درختها به احترام تو در صف عاشقی میایستند و همه کلمات رو به قبله تو نماز میخوانند. به هر طرف که نگاه میکنم آیههای محکم و نعمتهای بیشمار تو را میبینم. ای خدایی که شریک ندارد، هر وقت نام عزیزت را زیر لب زمزمه میکنم، جوان میشوم و هر گاه شکر نعمتهایت را بجا میآورم، آرامشی همه وجودم را پر میکند. حالا هم در این روز عزیز از تو میخواهم که همه گناهانم را ببخشی و بیامرزی! همین.
دو - ای خدای بنده نواز! تو را سپاس که به چشمت آمدهام و مرا به میهمانیات دعوت کردهای و به جمع دوستان با صفایت مرا هم راه دادهای. میدانم که لایق این لطف بیاندازهات نیستم، اما تو بزرگی و مهربانیات حد و اندازهای ندارد و بخشندگیات مرزی نمیشناسد. ای خدایی که نام و یادت آرامش بخش دلهاست! تو بهتر از هر کسی میدانی که من بنده ضعیف توام و دستم از همه جا کوتاه است. در این روز عزیز، از تو درخواست میکنم که آرامش، برکت، سلامتی و دلی خوش به همه ما هدیه کنی. همین.
سه - ای پروردگار آسمانهای شگفت! زندگی پر از راههای پر پیچ و خمی است که برای پیمودن، ارادهای قوی، پایی محکم و دلی صبور میطلبد. اما در این مسیر راههای فرعی زیادی وجود دارد که هر چند به ظاهر هموارند؛ ولی ما را از تو دور میکنند. گاهی از خودم میپرسم: چه معجزهای در نام شریفت نهفته است که هر وقت آن را به زبان میآورم، پیامبری عاشق در رگهای وجودم به یاریام میآید و به من راه رسیدن به آرامش را تعارف میکند؟ حالا در این روز عزیز از تو میخواهم: راز و نیازهای مرا به صبح رستگاری برسانی و توبههای مرا بپذیری. همین.
چهار - ای خدای آفریننده روزها و شبها. روزهای زیادی را پشت سر گذاشتهام. تلخیها و شیرینیهای فراوانی دیدهام. انسانهای خوب و بد زیادی وارد زندگیام شدهاند و از آنان تجربههای فراوانی آموختهام. با وجود این، هنوز هم پایش که بیفتد به گناه میافتم و از یاد تو غافل میشوم. ای خدای توانا! به من قدرتی عطا کن تا بتوانم به وسوسههای شیطان نه بگویم و دست رد به سینه او بزنم. در روز ضیافت ماه رمضان از تو میخواهم که از همه گناهانی که مرا از تو دور میکند، رهایم کنی! همین.
پنج - ای آفریدگار کوههای آرام و دریاهای متلاطم! هر روز و هر ساعت غمهای زیادی به سمت ما سرازیر میشوند. تنگدستیها، فوت عزیزان، بیماریها و گرفتاریهای مختلف، دست و پایمان را میبندند. طوفانهای مصیبت و معصیت، دلهای ما را میلرزانند. با این همه وقتی مطمئن هستم که تو حواست به ما هست؛ دلم آرام میگیرد. ما بندههای خوبی برای تو نیستیم، اما سایه مهربانیات همیشه روی سر ماست و بهیادت باشیم یا نباشیم هوای ما را داری و بموقع دستمان را میگیری. در این روز عزیز؛ از تو میخواهم که هوای ما را بیشتر داشته باشی! همین.
شش- ای خدای روزها و شبهای بهاری! این روزها و شبها فرصت شگفتی است برای روبهروی تو نشستن و با تو گل گفتن و گل شنیدن .این شبها به قدر «رودخانهای از کلمات» با تو حرفهای ناگفته دارم و چه چیزی از این بهتر که دل رمیده من در سکوت آرامبخش شبهای رمضان با واژههایی از جنس محبت رو به قبله تو به آرامش برسد. به هر طرف که نگاه میکنم، میبینم که چقدر به زیبایی؛ دنیا را آیینه باران کردهای تا خودم را بهتر ببینم و بشناسم. حالا هم در این روز عزیز؛ باران مهربانیات را بر ما انسانهای ضعیف و فراموشکار بباران و دست نوازشگرت را بر دلهای نا آرام ما بگذار. همین.