روانشناسان از تبعات مخرب دوگانه عصر دیجیتال می‌گویند

محدودیت در دنیای واقعی رهاشدگی در دنیای مجازی

راضیه خوئینی
خبرنگار

شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی در کنار مزایای فراوانی که برای ما داشته،‌‌ منجر به افزایش اضطراب و افسردگی در نسل جوان شده است؛ نسلی که با پلتفرم‌ها به دنیا آمد. این نتیجه پژوهش‌هایی است که اخیراً تأثیرات عمیق استفاده از شبکه‌های اجتماعی روی سلامت روانی جوانان را بررسی و اثبات کرده است. اگرچه این پلتفرم‌ها به منظور تسهیل ارتباطات اجتماعی طراحی شده‌اند، اما استفاده مفرط از آن‌ها بی‌ضرر نبوده است. به گفته محققان ما از ترس حضور احتمالی تعداد کمی از مهاجمان در محله خود، کودکان را از زمین‌های بازی بیرون کردیم. فرزندان ما دیگر اجازه ندارند مسیر مدرسه تا خانه را تنهایی بروند؛ همه فعالیت‌ها، تعاملات و زمان فراغت آنها در دنیای واقعی تحت نظارت دقیق ما قرارگرفته است. اما برعکس خیلی ساده‌ و ناآگاهانه، آنها را در معرض انبوه تعاملات تهاجمی در فضای مجازی آزاد گذاشتیم. بنابراین دوره کودکی مبتنی بر تلفن و فضای مجازی، جای کودکی مبتنی بر بازی‌های کودکانه را گرفت. در صورتی که کودکان برای شکوفایی بیشتر و سلامت جسم و روان به بازی در دنیای واقعی نیاز دارند.
محمدرضا شالبافان، روانپزشک و سرپرست دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت، اخیراً به تأثیرات منفی فضای مجازی بر سلامت روان افراد به خصوص جوانان و نوجوانان اشاره می‌کند و می گوید: «فناوری به بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی روزمره ما تبدیل شده است؛ از محیط کار گرفته تا زندگی شخصی. اما از چالش‌های اصلی عصر جدید، ایجاد تعادل در استفاده از فناوری و کاهش تأثیرات منفی آن بر سلامت روان است. این اواخر نگرانی‌ها درباره تأثیرات منفی رسانه‌های اجتماعی بر سلامت روان افراد افزایش یافته است.»
به گفته شالبافان، تحقیقات نشان داده که استفاده بیش از حد از پلتفرم‌ها، به ویژه در میان کودکان و نوجوانان، می‌تواند منجر به کاهش عزت‌نفس، انزوا، افسردگی و اعتیاد به اینترنت و شبکه‌های اجتماعی شود.
از دلایل این امر می‌توان به حضور چهره‌های بی‌نقص بلاگرها اشاره کرد که شاید کاهش اعتماد به نفس نوجوانان و به‌ویژه دختران را به دنبال داشته باشد. از طرفی پرسه زدن دائمی در فضای مجازی و حس وابستگی به شبکه‌های اجتماعی باعث کم آمدن زمان برای بازی، تعامل واقعی و فعالیت‌های بدنی می‌شود و آن حس نشاطی را که باید، کمتر از قبل در جوانان یا کودکان می‌بینیم. از دیگر موارد مهم مقایسه زندگی‌ها و ترویج تجمل‌گرایی در این فضاست. ماجرایی که باعث می‌شود جوانان احساس کنند فرصت‌های خوب را از دست داده و زندگی آنها در مقایسه با دیگران آن طور که باید مفید و راحت نیست. البته این پدیده فقط گریبانگیر ایرانیان نیست و پهنه جغرافیایی آن به اکثر نقاط جهان رسیده است.
از دلایل اصلی این امر، برقراری روابط اجتماعی صرفاً از طریق فضای مجازی است. روابطی که به مراتب ضعیف‌تر از ارتباطات واقعی به نظر می‌رسد و در درازمدت به انزوای اجتماعی، افسردگی و آسیب به سلامت روان افراد منجر می‌شود. این آسیب‌ها ممکن است به شکل ناخودآگاه سلامت روان ما و جامعه را تهدید کند و حتی خودمان از آن بی‌خبر باشیم. جاناتان هایت، روانشناس اجتماعی در دانشگاه نیویورک، محقق و نویسنده کتاب مشهور «نسل مضطرب» می‌گوید: «اضطراب به اختلال غالب نسلی تبدیل شده که با رسانه‌های اجتماعی به دنیا آمده‌‌اند. نوجوانان امروزی در زندگی روزمره بیش از حد محدود شده و تحت محافظت قرار می‌گیرند، ولی در مقابل نمایشگرها آزادانه بدون مراقبت رها می‌شوند. نتیجه این روند افزایش حس اضطراب و افسردگی در میان آنان است و سلامت روان نسل جدید را بیش از پیش نشانه گرفته است.»
جاناتان هایت درباره علت تحقیقات گسترده‌اش روی سلامت روان «نسل زد» یا جوانان و نوجوانان زیر 30 سال، می‌گوید: «تحقیقات من از ده سال پیش در دانشگاه شروع شد، درست زمانی که با همکارانم متوجه ورود گروه‌هایی از دانشجویان با رفتارهایی عجیب شدیم. آنها نه با کنجکاوی، بلکه با نگرانی و استرس به دنیا و حتی علم نزدیک می‌شدند. همه چیز برای آنها تهدید و استرس‌زا بود؛ از خواندن یک کتاب گرفته تا ارائه کنفرانس‌ها و رویدادهای خاص!»
از نظر هایت رفتار آن‌ها نوعی هشدار بود که اخطار می‌داد شاید در برهه‌ای خاص از تاریخ، شاهد بروز آسیب‌های روانی در جوانان باشیم؛ نسلی که درخواست ایجاد «فضاهای امن» یا جاهایی برای دورهمی گروه‌ها بر اساس وابستگی‌های قومیتی یا جنسیتی را ضروری می‌دانست و خواستار مکان‌هایی برای تعامل و تبادل‌نظر بدون هیچ نقطه‌نظر مخالف بود. از همان جا علاقه‌مند شدیم دریابیم چه چیزی این شرایط را رقم زده است!
هایت و تیم او شروع به جمع‌آوری اطلاعات از سراسر ایالات متحده درباره سلامت روان جوانان کردند. سپس متوجه بروز یک پیک بزرگ از اضطراب و افسردگی بین سال‌های 2012-2015 شدند، روندی که به شدت «نسل زد» را درگیر می‌کرد. این روند از آن زمان در میان همه کشورهای انگلیسی‌زبان و اروپایی تأیید شد. شمار نوجوانانی که به اختلالات اضطراب و افسردگی مبتلا بودند، به ترتیب 135 و 106 درصد افزایش را گزارش می‌داد. اضطراب طی یک دهه به اختلال غالب این نسل تبدیل شد؛ آنقدر که نزدیک به 25 درصد از دانش‌آموزان دوره راهنمایی یا متوسطه اول از آن رنج می‌بردند و به دنبال آن (20درصد) دچار افسردگی و اختلالات توجه بودند. فراتر از این موارد مشاهده حالت‌هایی از بی اشتهایی یا حتی اسکیزوفرنی بود. احساس غمگینی، پوچی و بی فایدگی، از دست دادن‌ها، بی‌علاقگی به فعالیت، علائم روانی مرتبط با مشکلات وزنی، مشکلات خواب و خستگی مزمن در میان نسل جوان رو به افزایش بود. دختران به طور قابل توجهی بیشتر از پسران تحت تأثیر این روند قرار داشتند.
هایت معتقد است: علاوه بر افزایش استفاده از گوشی‌های هوشمند و رسانه‌های اجتماعی، «محافظت بیش از حد در دنیای واقعی و عدم محافظت در دنیای مجازی» که از سوی والدین اعمال می‌شود، به سلامت روان افرادی که بعد از سال 1995 میلادی متولد شده‌اند، آسیب رسانده‌ است. اگر فردی دوران کودکی خود را در محیطی مبتنی بر بازی و تعاملات واقعی گذرانده باشد، به احتمال زیاد در فضای مجازی قدرت بیشتری برای محافظت از خود دارد. برعکس کسانی که در دوران کودکی بازی‌های آزاد نداشته و از تعاملات اجتماعی واقعی چندان بهره نبرده‌اند، به عنوان نسلی آسیب‌پذیر و در معرض خطر شناخته می‌شوند. این نسل به دلیل کمبود تجربیات مثبت و تعاملات اجتماعی واقعی، دچار چالش‌های بیشتری است.

اضطراب نسل جدید
این پژوهشگر آمریکایی معتقد است افزایش اضطراب در نسل جوان تنها پدیده‌ای انفرادی به شمار نمی‌آید، بلکه تأثیرات قابل توجهی بر سلامت روان کل جامعه خواهد داشت. جوانانی که از اضطراب رنج می‌برند در تمرکز، ایجاد روابط سالم و در رویارویی با چالش‌های روزمره مشکل خواهند داشت. این وضعیت می‌تواند منجر به مشکلات جسمی مانند اختلالات خواب، مشکل گوارشی و افزایش احتمال ابتلا به بیماری‌های مزمن شود. هایت فرهنگ آموزشی جدید که به ویژه در دوران پاندمی کرونا رایج شد را مقصر بروز این فاجعه می‌داند؛ هرچند که این سیستم به ظاهر نیتی خیر داشت. او تأکید می کند: «این سیستم با اعمال محدودیت بیش از حد، کودکان را از کسب تجربیات سازنده با بازی‌ها و رویارویی با خطر در دنیای بیرونی دور کرد. یکی از نشانه‌های گویای این پدیده کاهش شکست‌های این نسل و افزایش میزان شکنندگی آنهاست. در عصر جدید دوره کودکی مبتنی بر گوشی هوشمند و فضای مجازی، جای کودکی مبتنی بر بازی‌های کودکانه را گرفته است؛ در صورتی که کودکان برای رشد و شکوفایی به بازی‌ و فعالیت نیاز دارند.»
بنابراین شاهدیم که کاهش تعاملات اجتماعی واقعی در جامعه، یکی از دلایل افزایش اضطراب در میان نسل جدید است. وقت‌گذرانی بیش از حد در شبکه‌های اجتماعی و کاهش تعاملات رو در رو باعث افزایش حس انزوا در جوانان شده است. هایت به مقایسه سبک زندگی اقشار مختلف و نمایش تفاوت‌های طبقاتی و تبلیغ زندگی لاکچری روی شبکه‌های اجتماعی اشاره می‌کند که باعث افزایش احساس بی‌کفایتی و فشار روانی روی جوانان می‌شود. محققان همچنین به انتقاد از والدین محافظه‌کار و تلاش آنها برای ایجاد فضاهای امن می‌پردازند و معتقدند که این روند ممکن است باعث ایجاد محدودیت‌هایی برای بحث‌های آزاد و انتقادی شود و نسل جوان به دلیل محافظت بیش از حد هنگام مواجهه با چالش‌ها و تجربیات سخت دچار ضعف شود.

صفحات
  • صفحه اول
  • سیاسی
  • دیپلماسی
  • جهان
  • اقتصادی
  • زیست بوم
  • گزارش
  • اطلاع رسانی
  • ایران زمین
  • ورزشی
  • حوادث
  • اجتماعی
  • فرهنگی
  • صفحه آخر
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و ششصد و هشتاد و سه
 - شماره هشت هزار و ششصد و هشتاد و سه - ۰۲ اسفند ۱۴۰۳