نگاهی به موسیقی فیلمهای جشنواره چهلوسوم
تهی از عاطفه و خشم
نسیم قاضیزاده- روزنامهنگار و کارشناس موسیقی/ سالهاست که اوضاع موسیقی فیلم ایران تعریفی ندارد، این را هم خود آهنگسازان میدانند و هم فیلمسازان. با وجود این تغییر عمدهای را که موسیقی فیلمها در مقایسه با سالهای قبل داشته است باید در «وجود» موسیقی فیلم دانست و ور افتادن مد روشنفکرمآبانه ساخت فیلم بدون موسیقی. خوشبختانه آن فضا تمام شده است و حالا میتوان باز هم تمها و موتیفهای متعددی را از آهنگسازان نسل دوم و سوم موسیقی فیلم ایران شنید. هرچند جای خالی بزرگان که همان نسل اول آهنگسازان سینمای ایران محسوب میشدهاند دیده میشود. اما راستش را بخواهید در هجوم بیامان فیلمهای ندیدنی، موسیقیهای نشنیدنی هم کم نبودند. بنابراین اگر بزرگانی نبودند آنچنان جای تعجب نیست.
بهترین موسیقیهای فیلم امسال روی بهترین فیلمها بودند. میپرسید کدام فیلمها؟ فیلمهای سانس ویژه! همانهایی که در بخش مسابقه نبودند. از غریزه گرفته تا پیرپسر. غریزه را فرزین قرهگوزلو ساخته بود که فضایی ملهم از انبوهی از موسیقی فیلمها و موسیقیهای قدیمی و جدید خاطرهانگیز سینمای جهان و سینمای ایران داشت. فیلم که در بسیاری از لحظات تحت تأثیر فیلمهای مهم سینمای دنیا بود، عامدانه سراغ روایتی اقتباسی از موسیقی همان فیلمها و فضاها هم رفته بود و هربار بعد از نواخته شدن آن تم اصلی، بازگشتی داشت به تم موسیقی متن فیلم. از این حیث حرکتِ جدید آهنگساز اتفاقی بود جالب و گوشنواز.
موسیقی پیرپسر اما با اختلاف بهترین موسیقی فیلم امسال بود همچنانکه خود فیلم نیز یکی از فیلمهای به یادماندنی همه عمر هر سینمادوستی محسوب میشود. حسام ناصری که شاید نامش بیش از هرچیز دیگری به نام علیرضا قربانی و ملودیها و تصانیف سالهای اخیر گره خورده که اتفاقاً در زمره پرطرفدارترین کارهای قربانی هم محسوب میشوند، چندسالی است که به حوزه موسیقی فیلم هم ورود کرده است و پیرپسر هم از معدود آثار اوست. او فضای ملتهب، خشن، پریشان و در عین حال عاشقانه فیلم را با یک دسته از ویولنها و ویولنسلها موسیقایی کرده است. اما تفاوت اصلیاش با دیگر موسیقیها استفاده به جای او از موسیقی تماتیک-ملودیک آن هم به شکلی طولانی و در عین حال بهرهگیری از موسیقیها و صداسازیهای الکترونیک (ساند دیزاین) بوده است. او که حتی در برخی سکانسها سراغ ویولنسل سلو هم رفته است، به شکلی بسیار حرفهای از موسیقی معاصر بهره برده است و گاه با صدای دیستورت شده (قیژ قیژ) سازها، اوضاع آشفته زندگی غلام و پسرانش را بازنمایی کرده است. اما در بخش مسابقه، موسیقی کریستف رضاعی برای فیلم رسول صدرعاملی، موسیقیای است لطیف و تألیفی. موسیقی کریستف رضاعی یادمان میآورد که موسیقی فیلم هنوز تا چه میزان میتواند بدون آنکه سانتیمانتال و اشکانگیز باشد، مؤثر باشد و به درک بهتر فیلم کمک کند. او که پیش از این موسیقی فیلمهای به یادماندنی چون کنعان و در دنیای تو ساعت چند است را به سینمای ایران هدیه داده بود و هنرش را به رخ کشیده بود، امسال با موسیقی زیبا صدایم کن نشان داد که چقدر موتیفنویس قهاری است. بسیاری گفتهاند که فضای فیلم دهه شصتی است، اگر اینطور باشد موسیقیاش هم بیشباهت به آنها نیست و یادآور کار بزرگانی چون بابک بیات، مجید انتظامی، فریدون شهبازیان و حسین علیزاده است.