دیالوگ

بچه که بودم خیال می‌کردم همه چیز مال من است، دنیا را آفریده‌اند که من سرگرم باشم؛ آسمان، زمین، پدر، مادر، درخت‌ها، اسب‌ها، کالسکه‌ها و حتی آن گنجشک‌ها برای سرگرمی من به وجود آمده‌اند. بعدها یکی یکی همه چیز را ازم گرفتند.

سال بلوا/ عباس معروفی