روایت پسر جوانی که داوطلبانه به صدها حیوان وحشی زندگی هدیه کرد

تفنگش را زمین گذاشت

 سهیلا نوری
خبرنگار

10 سالی می‌شود که به طور رسمی تیمار و رهاسازی حیوانات آسیب‌دیده استان خوزستان را عهده‌دار شده، اما از نوجوانی همه فکر و دغدغه او حیات وحش است. درست همان سال‌ها پدرش «کتاب حیات وحش ایران» را برای او خرید و همان کتاب کنجکاوی‌های «رضا» را در مورد حیوانات برانگیخت تا اینکه یک روز در راه بازگشت از مدرسه، مسیر آینده‌اش تغییر کرد. از کنار یک بازارچه محلی می‌گذشت که چشمش به یک خوتکا (مرغابی مهاجر) افتاد که فروشنده، آن را در قفس اسیر کرده بود. مهم‌ترین تصمیم زندگی‌اش را همانجا گرفت؛ مرغابی را 3‌هزار‌تومان خرید و به خانه آورد. فردای آن روز در حالی که آسمان اهواز صاف و خالی از گرد و غبار این روزها بود، از حیاط خانه مرغابی را به هوا فرستاد و آنقدر به پرواز پرنده خیره ماند تا در آسمان به یک نقطه کوچک تبدیل شد. دیدن این صحنه به قدری برایش لذتبخش بود که می‌خواست هزاران بار دیگر تکرار شود. البته جز این هم نشد. رضا نیک‌فلک که بارها و بارها مسبب پرواز دوباره پرندگان مهاجر و شاه‌بوف‌های ایرانی شده، از نقطه شروع فعالیت‌هایش این‌طور می‌گوید:«با اینکه از همان اول، تصویر لاشه شکار یا لحظه جان دادن حیوان تا مدت‌ها از جلوی چشمم کنار نمی‌رفت، یک دوره کوتاهی به تقلید از عمویم پُز شکارچی بودن می‌دادم، ولی خوشبختانه روزی که آن «خوتکا» از حیاط خانه ما به آسمان پر کشید، مسیر زندگی من هم تغییر کرد. یادم هست خیلی از روزها به بازار می‌رفتم و از لاشه پرنده‌های وحشی که برای فروش چیده شده بودند عکس می‌گرفتم و در خبرگزاری‌های محلی مطلب می‌نوشتم تا دوستداران محیط‌زیست را که آن زمان بیشتر حواس‌شان به میانکاله و فریدونکنار معطوف بود، به مبارزه با کشتار پرنده‌های مهاجر در تالاب‌های بزرگ استان خوزستان دعوت کنم. نمی‌گویم آن گزارش‌ها تأثیر خیلی زیادی در تغییر رویه شکارچی‌ها داشت، اما همین که فشارهای رسانه‌ای، سازمان‌های متولی را نسبت به وضعیت موجود حساس کرد و پاسگاه‌هایی به منظور محافظت از طبیعت منطقه و گشتزنی به راه افتاد، اتفاقات خوبی در حمایت از پرندگان مهاجر خوزستان رقم خورد با اینکه حالا پاسگاه مستقل محیط‌زیستی و تجهیزات بیشتری برای حمایت از حیات وحش این منطقه به وجود آمده است.»

 تیمار پرندگان وحشی
رضا از همان 10 سال قبل در حیاط خانه خودشان یا گوشه اتاق خوابش از پرنده‌های زخمی و گاهی هم پستاندارانی که جثه خیلی بزرگی ندارند مثل روباه، سنجاب ایرانی، خارپشت و حیواناتی از این دست مراقبت می‌کند. بر اساس آماری که وی طی ماه‌های اخیر به صورت مکتوب جمع‌آوری کرده، در کمتر از یک‌ سال گذشته بیش از 30 جغد انبار، 2 بهله (واحد شمارش) شاه‌بوف (بزرگ‌ترین جغد ایران) و بیش از 20 فرد سنجاب ایرانی را مداوا و رهاسازی کرده است.
از او در مورد کم و کیف این فعالیت سخت می‌پرسم و پاسخ می‌دهد:«اوایل همه هزینه‌ها را من و رفقایم می‌پرداختیم، اما هر چه فعالیت‌هایمان گسترده‌تر شد، به کمک بیشتری احتیاج پیدا کردیم. مدتی پیش یک صفحه اینستاگرامی راه انداختیم که از طریق آن اطلاع‌رسانی‌ می‌کنیم. کم‌کم گروهی از مردم علاقه‌مند در جریان فعالیت‌های ما قرار گرفتند و در بسیاری از مواقع هم به ما کمک مالی می‌کنند تا هزینه‌های نگهداری و تیمار حیوانات را تأمین کنیم. با این حال به دلیل افزایش سرعت تخریب طبیعت، روز به روز حیوانات بیشتری آسیب می‌بینند و نیاز به همکاری‌ بیشتر از سوی سازمان‌های مربوطه بخصوص سازمان محیط‌زیست داریم.»

آخرین سنگر پرندگان مهاجر
اغلب تالاب‌های بزرگ و مهم ایران به نابودی کشیده شده‌اند و در نبود آنها، تالاب‌های هورالعظیم و شادگان که رکورددار پذیرش پرندگان مهاجر هستند، به آخرین سنگر این میهمانان فصلی بدل شده‌اند، اما متأسفانه به دلیل وجود خطوط انتقال نیرو در اطراف این تالاب‌ها، پرندگان زیادی آسیب می‌بینند که بخش زیادی از فعالیت‌های داوطلبانه رضا و همکارانش به همین گروه از پرندگان اختصاص دارد.
عمده دلایل آسیب دیدن این پرنده‌ها و حیوانات وحشی رفتار ما انسان‌هاست که رضا آنها را چنین تشریح می‌کند:«گروهی از این حیوانات، توسط شکارچیان زخمی می‌شوند و در فاصله‌ای دورتر از محل تیراندازی در حالی که دیگر توان پرواز ندارند از طریق محیطبانان و اعضای سازمان محیط‌زیست پیدا و به صورت امانی به گروه ما تحویل داده می‌شوند. گروهی دیگر، به صورت قاچاق در بازار آزاد به عنوان حیوان خانگی فروخته می‌شوند و صاحبان آنها بعد از ناتوانی در نگهداری، این حیوانات را به ما می‌رسانند. تعدادی از این پرندگان هم حین بازسازی یا تخریب آپارتمان و سوله‌های سطح شهر، آشیانه‌شان خراب می‌شود و جوجه‌های بی‌پناه‌شان به گروه ما سپرده می‌شوند تا پس از بازپروری به طبیعت بازگردند.»
البته برق‌گرفتگی و شکستگی هم از دلایل عمده آسیب‌دیدگی پرندگان مهاجری است که توسط رضا و همراهانش تیمار می‌شوند به ‌طوری که به گفته او، برخورد با کابل‌های انتقال نیرو در اطراف تالاب‌ هورالعظیم یا افتادن در حوضچه‌های پسماند نفتی باعث آسیب‌دیدگی تعداد زیادی از این پرندگان مهاجر می‌شود؛ متأسفانه این حوضچه‌ها بدون حفاظ هستند و پرنده‌ها در اثر انعکاس نور خورشید به اشتباه فکر می‌کنند روی سطح آب فرود می‌آیند. پرهای آنها به مواد نفتی موجود در این حوضچه‌ها آغشته می‌شود و دیگر نمی‌توانند پرواز کنند. در این صورت اگر نجات پیدا نکنند و پرهای آنها به وسیله پاک‌کننده‌های خاص تمیز نشود، خیلی زود تلف خواهند شد.

 شکوه لحظه آزادسازی
تیمار حیوان وحشی کار بسیار سختی است؛ از طرفی به دلیل شکل زیست این حیوانات نباید حین تیمار آنها، وابستگی با انسان ایجاد شود، از سویی هم نزدیک شدن به حیوانی که بشدت آسیب دیده و دیدن این صحنه‌های دلخراش روحیه قوی می‌خواهد، با این حال سخت‌ترین بخش مربوط به آن زمانی است که حامیان حیات وحش مطمئن می‌شوند حیوان به علت آسیب‌دیدگی شدید، امکان بازگشت به طبیعت را ندارد. در این مواقع باید فرآیند «یوتانازی» یا «یوتانایز» که همان مرگ آرام و بدون درد حیوان با دارو است انجام شود؛ کاری که هیچ‌گاه برای انجام‌دهندگان آن عادی نخواهد شد. در این بین تنها چیزی که این افراد را به ادامه فعالیت امیدوار می‌کند، لحظه رهاسازی و بازگشت حیوان مداوا شده به دامان طبیعت است. «نیک‌فلک» در مورد این تجربه شیرین می‌گوید:«همراهان من در تیم کوچک «نجات حیات وحش»، نسرین ربیع‌پور از مازندران، محمدعلی یکتانیک از تهران، علی ابراهیمی از ارومیه، محمدامین کریمی از شیراز و مهدی بخشنده و همسرش از خوزستان هستند که هر کدام از ما فقط به امید نجات و بازگرداندن یک حیوان به طبیعت در این مسیر پرفراز و نشیب حرکت می‌کنیم. در واقع لحظه آزادسازی تمام انگیزه ما از این فعالیت دشوار است.»
از رضا در مورد شرایط و ملاحظات رهاسازی حیوان می‌پرسم؛ می‌گوید:«علاوه بر اینکه شرایط آب‌وهوایی اهمیت دارد، باید زیستگاهی امن و تا حد امکان به دور از حضور شکارچی را انتخاب کنیم و اینکه غذای کافی در آن زیستگاه وجود داشته باشد. البته شرایط جسمانی حیوان هم بسیار اهمیت دارد؛ حیواناتی که کارشان به جراحی رسیده، گاهی تا یک سال به مداوا و مراقبت نیاز دارند. برای مثال در حال حاضر یک شاه‌بوف داریم که بالش جراحی شده و پس از 2 ماه فیزیوتراپی، حالا باید صبر کنیم تا در فصل پرریزی، پرهای آسیب‌دیده‌اش بریزد و مجدد پر جدید دربیاورد و بعد از آنکه مطمئن شدیم آماده رهاسازی است، شاه‌بوف را به طبیعت برگردانیم.»

 حفظ حیات وحش ایران
«بدون شک تیمار حیوان آسیب‌دیده یک زمان طلایی دارد. در صورتی که افراد متخصص بموقع وارد عمل شوند، می‌توان امیدوار بود حیات وحش ریتم منظم‌تری را طی کند، اما در غیر این صورت بعید نیست باز هم انسان این چرخه را مختل کند.» این گلایه‌ای است که اغلب حامیان حیات وحش به زبان می‌آورند و رضا نیک‌فلک هم از آنها جدا نیست. به گفته این فعال محیط‌زیست، ساعت‌های اولیه پس از آسیب‌دیدگی در مداوای حیوان بسیار تعیین‌کننده است، در حالی که بسیاری از افراد به‌رغم نداشتن آگاهی کافی، حیوان را نزد خود نگه می‌دارند، با انواع و اقسام خوددرمانی‌ها وقت را تلف می‌کنند و زمانی حیوان را به دامپزشک یا مراکز وابسته به سازمان محیط‌زیست می‌رسانند که کار از کار گذشته است؛ در صورتی که اگر باور داشته باشیم هر کدام از این حیوانات مثل ما انسان‌ها خانواده دارند و نقش و کارکردشان در چرخه طبیعت مشخص است، برای حفظ جان تک‌تک آنها تلاش می‌کنیم و حیات وحش ایران را حفظ خواهیم کرد.

صفحات
آرشیو تاریخی
<
۱۴۰۳ بهمن
>
ش
ی
د
س
چ
پ
ج
۲۹ ۳۰ ۱ ۲ ۳ ۴ ۵
۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲
۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹
۲۰ ۲۱ ۲۲ ۲۳ ۲۴ ۲۵ ۲۶
۲۷ ۲۸ ۲۹ ۳۰ ۱ ۲ ۳
۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰
شماره هشت هزار و ششصد و شصت و پنج
 - شماره هشت هزار و ششصد و شصت و پنج - ۱۰ بهمن ۱۴۰۳
۱