دیالوگ

شاید دلش می‌خواسته این همه را محرم‌وار با کسی در میان بگذارد اما چطور می‌شود از رنجی ناشناخته حرف زد که مدام چون ابرها تغییر شکل می‌داد و چون باد در پیچ و تاب بود؟ نه کلمات مناسب این کار را می‌یافت نه فرصتش و نه شهامتش را.

مادام بوواری/ گوستاو فلوبر